پیشینه
گلیوما، تومورهای مغزی هستند که از بافتهای پشتیبان مغز بوجود میآیند. بسته به فعالیت سلولی آنها و میزان تهاجمی بودن تومور، به آنها درجه پایین (low grade) (براساس تقیسمبندی WHO، درجه 1 و درجه 2) یا درجه بالا (high grade) (درجه 3 و 4) گفته میشود. گلیوما هر ساله در 4 تا 11 نفر از بین هر 100,000 نفر، معمولا در کشورهای با درآمد بالا، تشخیص داده میشود. در حالیکه ممکن است قبل از تصمیمگیری در مورد مناسبترین درمان (نظارت فعال)، گلیوما با درجه پایین و رشد آهسته دیده شود، اکثر افراد مبتلا به گلیوما در نهایت تحت عمل جراحی قرار میگیرند تا به طور بیخطری بیشترین میزان تومور تا جایی که ممکن است خارج شود. پس از جراحی، بسته به درجه تومور و دیگر جنبهها، ممکن است درمانهای دیگری از قبیل پرتودرمانی و شیمیدرمانی مناسب باشند. درمان استاندارد برای تومورهای درجه 4، که با عنوان گلیوبلاستوما شناخته میشوند، پرتودرمانی و داروهای ضدسرطان (تموزولامید (temozolomide)) است.
در افراد مبتلا به تومورهایی با رشد آهسته، اسکنهای تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI) معمولا در فواصل منظم انجام میشود تا رشد تومور قبل از درمان بررسی شود. پس از جراحی برای برداشتن گلیوما با هر درجهای، اسکنهای منظم بررسی میکنند که تومورها چگونه به درمان اضافهشده پاسخ میدهند و آیا این بیماری مجددا برمیگردد یا خیر. به جای آنکه اسکنها به دلیل تغییرات در وضعیت بیمار انجام شوند، اغلب در زمان تعیینشده انجام میگیرند. این به عنوان تصویربرداری نظارتی (surveillance imaging) شناخته میشود. یک MRI اغلب طی سه روز پس از جراحی گلیوما با درجه بالا انجام میشود تا بررسی شود چه میزان از تومور برداشته شده است.
به جای داشتن اسکنهای منظم، میتوانید زمانیکه شخص دچار تغییراتی میشود که مطرح کننده رشد تومور است، اسکن را انجام دهید. این روش به عنوان تصویربرداری علامتی (symptomatic) یا تحریکی (triggered) شناخته میشود. اسکن مغزی میتوانند گران باشند و اسکنهای منظم زمانیکه فرد در وضعیت خوبی به سر میبرد ممکن است باعث اضطراب وی شود. همچنین، اگر اسکن مغزی درمان را تغییر ندهد، ممکن است نیازی به آن نباشد. ما این مطالعه مروری را انجام دادیم، زیرا مشخص نیست زمانبندیهای مختلف تصویربرداری تاثیری بر زمان زنده ماندن یک فرد پس از تشخیص دارد یا خیر. ما همچنین خواستیم ببینیم کدام روش در شناسایی تغییرات تومور، و تاثیرات آن بر کیفیت زندگی، اضطراب و افسردگی بهتر بوده است. ما همچنین جستوجو کردیم تا ببینیم کدام رویکرد ارزش بهتری را برای خدمات سلامت فراهم میکند.
ما چگونه این مطالعه مروری را به انجام رساندیم و به چه اطلاعاتی دست یافتیم؟
ما به جستوجوی مطالعات مربوط به بزرگسالان مبتلا به گلیوما پرداختیم که عملکرد فعلی انجام اسکنها را در مقاطع زمانی خاص با دیگر رویکردها مقایسه کردند. ما فقط یک مطالعه را پیدا کردیم که با معیارهای ما مطابقت داشت. این مطالعه از یک مرکز سرطان در ایالات متحده آمریکا بود، که به بررسی بیماران مبتلا به گلیوبلاستوما (کسانی که مبتلا به تهاجمیترین نوع گلیوما بودند) پرداخته که بین سالهای 2006 و 2016 درمان شده بودند. این مطالعه شامل 125 نفر بود و آنها به دو گروه که طی دو روز پس از جراحی اسکن شده بودند (اسکن زودهنگام) و کسانی که تحت انجام اسکن قرار نگرفتند، تقسیم شدند. آنها نشان دادند که انجام اسکن زودهنگام هیچ تغییری را در شانس زنده بودن در یک و دو سال پس از تشخیص ایجاد نکرد. این امر ممکن است به این دلیل باشد که اسکنهای زودهنگام برای تغییر در درمانها، که عمدتا شامل رادیوتراپی استاندارد و تموزولومید بودند، استفاده نمیشدند، و ما نمیتوانیم بگوییم جراح(های) بیماران متفاوت بودند یا رویکردهای مختلفی را برای مراقبت داشتند. ما این پیشنهاد تغییر ناچیز را در زمان بقا، با یا بدون اسکن زودهنگام، بسیار نامطمئن قضاوت کردیم. تعداد افراد واردشده طی 10 سال اندک بود، و تصمیمگیری مبنی بر اینکه بیماران پس از جراحی اسکن داشته باشند یا خیر، براساس انتخاب جراح بود. مشخص نبود جراح(ها) درگیر بودند یا خیر یا اینکه رویکردهای آنها برای مراقبت متفاوت بود یا نه، یا اینکه مراقبت از یک فرد ممکن است با توجه به تصویربرداری زودهنگام تغییر کرده باشد یا خیر. جستوجوی دیگری، هیچ مطالعهای را پیدا نکرد که به بررسی ارزش رویکردهای تصویربرداری مختلف پرداخته باشد.
نتیجهگیریهای نویسندگان
ما هنوز نمیدانیم انجام اسکن بهطور منظم در زمانهای خاص پس از تشخیص گلیوما، چگونه عملکرد بهبودی بیماران را تغییر میدهد. شواهد محدودی که نشان میدهند اسکنهای زودهنگام پس از جراحی تاثیری بر بقا نمیگذارد، غیر قابلاطمینان هستند و به تحقیقات بیشتری نیاز است، به خصوص اینکه اسکنهای زودهنگام نیز ممکن است به جراحان کمک کند تا روش خود را بهبود بخشند، و تصمیم بگیرند آیا جراحی را زودتر از آنچه که ممکن است قبلا انتخاب میکردند، دوباره انجام دهند یا خیر.
بهترین زمانبندیها و دلایل برای اسکن گلیومای مغز در بزرگسالان مشخص نیست. ممکن است از مطالعات مربوط به کودکان و با بررسی مجموعههای بزرگی از کارآزماییهای بالینی، درسهایی آموخته شوند. همچنین مطالعه و بررسی هزینهها و منافع بالقوه استراتژیهای مختلف مهم هستند.
تاثیر استراتژیهای مختلف تصویربرداری بر بقا و دیگر پیامدهای سلامت تا حد زیادی ناشناخته باقی میماند. به نظر میرسد برنامههای تصویربرداری موجود در گلیوما، عملگرایانه هستند تا اینکه مبتنی بر شواهد باشند. شواهد محدودی که نشان دادند تصویربرداری زودهنگام پس از جراحی مغز بین بیماران مبتلا به GBM که ترکیب شیمیدرمانی و پرتودرمانی را دریافت کردند، ممکن است موجب تفاوت اندک یا عدم تفاوت در بقا شود، نیاز به تحقیق بیشتری داشته باشد، به خصوص که تصویربرداری زودهنگام پس از جراحی نیز به عنوان یک معیار کنترل کیفیت عمل میکند که اگر تومور باقیمانده تشخیص داده شود ممکن است منجر به جراحی مجدد زودهنگام شود. مدلسازی ریاضی از یک بانک اطلاعاتی بزرگ بیمار گلیوما میتواند به تشخیص زمانبندی مطلوب تصویربرداری نظارتی برای انواع مختلف گلیوما، با طبقهبندی بیماران از طریق ارزیابی میزان رشد تومور هر فرد، بیومارکرهای مولکولی و دیگر عوامل پیشآگهی کمک کند. علاوه بر این، میتوان از طرحهای مطالعه گلیوما کودکان برای آگاهی از تحقیقات بعدی در زمینه استراتژیهای تصویربرداری در بزرگسالان مبتلا به گلیوما استفاده کرد.
دستورالعملهای بالینی پیشنهاد میکنند که تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (magnetic resonance imaging; MRI) از مغز باید در مقاطع زمانی معین یا فواصل زمانی دور از تشخیص (تصویربرداری نظارتی (surveillance) یا تناوبی (interval)) گلیومای مغز، برای نظارت یا پیگیری بیماری انجام شود؛ با اینحال، مشخص نیست این استراتژیهای تصویربرداری منجر به پیامدهای بهتری در بیماران در مقایسه با تصویربرداری تحریکی در پاسخ به علائم جدید یا بدتر میشود یا خیر.
تعیین تاثیر استراتژیهای مختلف تصویربرداری (به ویژه، فاصله از پیش تعیینشده یا تصویربرداری نظارتی و تصویربرداری علامتی یا تصویربرداری تحریکی) بر پیامدهای سلامت و اقتصاد برای بزرگسالان مبتلا به گلیوما (درجه 2 تا 4) در مغز.
متخصص اطلاعات گروه سرطانهای زنان، نوروانکولوژی و سرطانهای نادر در کاکرین (CGNOC)، به جستوجو در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL)، MEDLINE و Embase تا 18 جون 2019 و بانک اطلاعاتی ارزیابی اقتصادی (EED) متعلق به NHS تا دسامبر 2014 (زمان اتمام کار بانک اطلاعاتی) پرداخت.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده، کارآزماییهای غیرتصادفیسازی و کنترلشده و مطالعات کنترلشده قبل و بعد را با گروههای مقایسه همزمان وارد کردیم که به مقایسه تاثیر استراتژیهای مختلف تصویربرداری بر بقا و دیگر پیامدهای سلامت در بزرگسالان مبتلا به گلیوما مغزی پرداختند؛ و ارزیابیهای کامل اقتصادی (تجزیهوتحلیلهای هزینه-اثربخشی، تجزیهوتحلیلهای هزینه-سودمندی و تجزیهوتحلیلهای هزینه-منفعت) را در کنار هر نوعی از طراحی مطالعه، و هر گونه ارزیابی اقتصادی مبتنی بر مدل را در تصویربرداری قبل و بعد از درمان در بزرگسالان مبتلا به گلیوما مغزی انجام دادند.
از روششناسی استاندارد مطالعه مروری کاکرین با دو نویسنده استفاده کردیم که بهطور مستقل از هم انتخاب مطالعه و جمعآوری دادهها را به انجام رساندند و اختلافنظرها را از طریق بحث حلوفصل کردند. قطعیت شواهد را با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) ارزیابی کردیم.
یک مطالعه گذشتهنگر و تک مرکزی را وارد کردیم، که تصویربرداری پس از جراحی را طی 48 ساعت (تصویربرداری زودهنگام پس از جراحی) با عدم انجام تصویربرداری زودهنگام پس از جراحی میان 125 نفر که تحت عمل جراحی گلیوبلاستوما قرار گرفتند، مقایسه کرد (GBM: درجه 4 گلیوما براساس طبقهبندی سازمان جهانی بهداشت (WHO)). اکثر بیماران در این مطالعه تحت حداکثر رزکسیون جراحی و به دنبال آن درمان ترکیبی پرتودرمانی و تموزولومید (temozolomide) قرار گرفتند. اگرچه خصوصیات بیمار در بازوهای مطالعه قابلمقایسه بودند، این مطالعه بهطور کلی در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشت.
شواهد حاصل از این مطالعه نشاندهنده تفاوت اندک یا عدم تفاوت بین تصویربرداری زودهنگام و عدم انجام تصویربرداری پس از جراحی با توجه به بقای کلی (مرگومیر) در یک سال پس از تشخیص GBM (خطر نسبی (RR): 0.86؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.61 تا 1.21؛ فوتشده به ترتیب، 48% در مقابل 55%؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین) و تفاوت کم یا عدم تفاوت در بقای کلی (مرگومیر) در دو سال پس از تشخیص (RR: 1.06؛ 95% CI؛ 0.91 تا 1.25؛ فوتشده به ترتیب، 86% در مقابل 81%؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین) بود. دیگر پیامدهای مرور گزارش نشدند.
ما هیچ شواهدی را در مورد اثربخشی دیگر برنامههای تصویربرداری پیدا نکردیم. علاوه بر این، هیچ ارزیابی اقتصادی مرتبطی را شناسایی نکردیم که به ارزیابی کارآیی استراتژیهای مختلف تصویربرداری پرداخته باشد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.