درد نوروپاتیک (neuropathic pain)، دردی است که در نتیجه آسیب به اعصاب ایجاد میشود. این درد متفاوت از پیامهای درد منتقلشده از بافت آسیبدیده از خلال اعصاب سالم است (آسیب ناشی از افتادن، بریده شدن، یا زانوی آرتریتی). درد نوروپاتیک، توسط داروهایی درمان میشود که با داروهای مورد استفاده برای درد ناشی از بافت آسیبدیده متفاوت است. داروهایی مانند پاراستامول (paracetamol) یا ایبوپروفن (ibuprofen) معمولا در تسکین درد نوروپاتیک موثر نیستند، در حالی که داروهایی که گاهی برای درمان افسردگی یا صرع استفاده میشوند ممکن است در برخی از افراد مبتلا به درد نوروپاتیک بسیار اثربخش باشند. دیگر درمانهای احتمالی شامل استفاده از بیحس کننده موضعی است که روی پوست استعمال میشود.
لیدوکائین (lidocaine) یک بیحس کننده موضعی است. این ماده در گچ پلاستر (یا پچ)، اسپری و کرمها به صورت لیدوکائین موضعی موجود است. اینها حاوی غلظت بالایی از لیدوکائین هستند زیرا به خوبی از پوست عبور میکند. درمان با گچ پلاستر معمولا شامل استفاده از یک، دو یا سه گچ به مدت حداکثر 12 ساعت در روز است.
در سال 2014، جستوجوهایی را برای یافتن کارآزماییهای بالینی انجام دادیم که در آنها از لیدوکائین برای درمان درد نوروپاتیک استفاده شد. تعداد 12 مطالعه کوچک را با کیفیت متوسط پیدا کردیم که لیدوکائین موضعی را در برابر دارونماهای موضعی برای چندین هفته تست کردند. یک مطالعه همچنین کرم حاوی آمیتریپتیلین (amitriptyline) را، که یک داروی ضد-افسردگی است، تست کرد. تعداد 508 نفر در این مطالعات مبتلا به انواع مختلفی از درد نوروپاتیک بودند که درد پس از عفونت هرپس زوستر (herpes zoster) شایعترین آنها بود.
اندیکاسیونهایی وجود داشت که نشان میداد لیدوکائین موضعی در این مطالعات مفید بود (شواهد با کیفیت بسیار پائین). شواهد بارزی مبنی بر تاثیر لیدوکائین بر بروز عوارض جانبی یا خروج بیماران از گروه درمان وجود نداشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
تعدادی از مطالعات در مورد نقش لیدوکائین موضعی در درمان درد نوروپاتیک در حال انجام هستند. تعدادی از آنها بزرگ و طولانی-مدت هستند. پس از تکمیل شدن و گنجاندن نتایج آنها در این مرور، به بررسی مزایای لیدوکائین موضعی کمک شایانی خواهند کرد.
این مرور هیچ شواهدی را از مطالعات تصادفیسازی و کنترل شده با کیفیت خوب برای حمایت از استفاده از لیدوکائین موضعی در درمان درد نوروپاتیک پیدا نکرد، اگرچه مطالعات مجزا نشان دادند که برای تسکین درد موثر بود. تجربه بالینی نیز از اثربخشی این مداخله در برخی بیماران حمایت میکند. چندین مطالعه بزرگ در حال انجام، با مدت زمان کافی، با پیامدهای مفید بالینی باید نتیجهگیریهای قویتری را در مورد اثربخشی و آسیب ناشی از مداخله ارائه دهند.
لیدوکائین (lidocaine) یک بیحس کننده موضعی است که گاهی برای درمان درد نوروپاتیک به صورت موضعی روی پوست استعمال میشود.
ارزیابی اثربخشی لیدوکائین موضعی در درمان درد مزمن نوروپاتیک در بزرگسالان، و ارزیابی عوارض جانبی مرتبط با آن.
ما CENTRAL؛ MEDLINE؛ و EMBASE را از زمان آغاز به کار تا 1 جولای 2014، و فهرست منابع مقالات بازیابی شده و مرورهای دیگر را جستوجو کردیم. همچنین ClinicalTrials.gov و پورتال جستوجوی پلتفرم بینالمللی پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت (WHO) را برای یافتن دادههای منتشر شده یا منتشر نشده جستوجو کردیم.
مطالعات تصادفیسازی شده، دوسو-کور را با طول دوره حداقل دو هفته وارد کردیم، که به مقایسه هر نوعی از فرمولاسیون لیدوکائین موضعی با دارونما (placebo) یا درمان فعال دیگر به منظور درمان درد مزمن نوروپاتیک پرداختند. شرکتکنندگان، بزرگسالان در سنین 18 سال و بالاتر بودند. فقط مقالاتی را وارد کردیم که بهطور کامل در مجلات منتشر شدند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم دادههای مربوط به اثربخشی و عارضه جانبی را استخراج کرده، و موضوعات مربوط به کیفیت مطالعه را مورد بررسی قرار دادند. آنالیز را با استفاده از سه دسته (tiers) از شواهد انجام دادیم. نخستین دسته از شواهد، از دادههایی به دست آمدند که بهترین استانداردهای اخیر را داشته و در معرض حداقل میزان خطر سوگیری (bias) قرار داشتند (پیامد معادل با کاهش قابلتوجه در شدت درد، آنالیز قصد درمان (intention-to-treat) بدون توجه به موارد خروج از درمان؛ حضور حداقل 200 شرکتکننده در گروههای مقایسه، طول دوره 8 تا 12 هفتهای، طراحی موازی)؛ دومین دسته از شواهد، از دادههایی گرفته شدند که یک یا چند مورد از این معیارها را نداشته و آنها را دارای سطحی از خطر سوگیری در نظر گرفتیم، اما شرکتکنندگان کافی در گروههای مقایسه شرکت کردند؛ و سومین دسته از شواهد، از دادههای حاصل از مطالعاتی با تعداد کمی از شرکتکنندگان به دست آمدند که به نظر میرسید احتمالا دارای سوگیری بوده یا از پیامدهایی با کاربرد بالینی محدود، یا هر دو، استفاده کردند.
تعداد 12 مطالعه (508 شرکتکننده) را در مقایسه با دارونما یا کنترل فعال وارد کردیم. شش مطالعه شرکتکنندگان مبتلا به نورالژی پس از هرپس (postherpetic neuralgia) را با شدت متوسط یا شدید ثبتنام کردند، و مطالعات باقیمانده شرایط مختلف درد نوروپاتیک یا مختلط را، از جمله نورالژی عصب سهقلو (trigeminal neuralgia) و نورالژی پس از جراحی یا پس از تروما، برگزیدند. از چهار فرمولاسیون مختلف استفاده شد: پچ حاوی دارو 5%؛ کرم 5%؛ ژل 5% و اسپری 8%. اکثر مطالعات از طراحی متقاطع (cross-over) و دو مطالعه از طراحی گروه-موازی استفاده کردند. دو مطالعه از enriched enrolment with randomised withdrawal بهره بردند. هفت مطالعه از دوزهای متعدد، با دورههای درمانی یک- تا چهار-هفتهای، و پنج مطالعه از کاربردهای منفرد استفاده کردند. همه مطالعات را به دلیل اندازه کوچک یا ارزیابی ناقص پیامد، یا هر دو، در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قضاوت کردیم.
شواهد دسته اول یا دوم وجود نداشت، و تجمیع دادهها برای پیامدهای اثربخشی امکانپذیر نبود. فقط یک مطالعه با دوز چند-گانه، پیامد اولیه را، یعنی شرکتکنندگانی با کاهش ≥ 50% یا ≥ 30% شدت درد، گزارش کرد. سه مطالعه تک-دوز، تعداد شرکتکنندگانی را گزارش کردند که در یک نقطه زمانی خاص بدون درد بوده یا 2 نقطه (از 10) کاهش در شدت درد داشتند. دو مطالعه enriched enrolment, randomised withdrawal، زمان سپری شده تا از دست دادن اثربخشی را گزارش کردند. در همه مطالعات به جز یک مطالعه، شواهد دسته سوم (کیفیت بسیار پائین) نشان دادند که لیدوکائین برای برخی از معیارهای تسکین درد بهتر از دارونما بود. تجمیع مطالعات دوز چند-گانه در شرایط مختلف، شواهد بارزی را از تاثیر لیدوکائین بر بروز عوارض جانبی یا موارد خروج از درمان نشان نداد، اما رویدادهای کمی وجود داشت و مرحله خروج در طرحهای enriched enrolment برای ارزیابی تاثیر واقعی عوارض جانبی مناسب نیست (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.