هدف این مرور یافتن شواهد با کیفیت خوب برای مقایسه اثربخشی کلرپرومازین (chlorpromazine) در برابر متیاپین (metiapine) برای اسکیزوفرنی (schizophrenia) بود.
پیشینه
اسکیزوفرنی یک بیماری روانی ناتوان کننده شایع و پایدار در سراسر جهان است. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب دچار نشانههای مثبتی مانند توهمات (delusions) و هذیانها (hallucinations) و نشانههای منفی مانند بیتفاوتی (عدم علاقه) و از دست دادن احساسات میشوند.
داروهای آنتیسایکوتیک برای درمان نشانههای مثبت موفق بودهاند؛ اما درمان نشانههای منفی دشوار است و معمولا به داروهای آنتیسایکوتیک روتین پاسخ نمیدهند. علاوه بر این، داروهای آنتیسایکوتیک اغلب عوارض جانبی ناخوشایندی دارند.
کلرپرومازین یک آنتیسایکوتیک ارزانقیمت و بهطور گسترده در دسترس است که در دهه 1950 معرفی و به عنوان معیار درمان برای اسکیزوفرنی در سراسر جهان مطرح شد. پژوهشهای اولیه نشان داد که کلرپرومازین به بهبود جهانی کمک میکند و در پیشگیری از عود در مقایسه با دارونما (placebo) (درمان ساختگی) موثر است. با این حال، برخی از عوارض جانبی کلرپرومازین، به ویژه بروز اختلالات حرکتی، شدید یا ناتوان کننده گزارش شده است. متیاپین یک داروی آنتیسایکوتیک نسبتا جدیدتر است، که در درمان نشانههای اسکیزوفرنی موثر گزارش شده و منجر به عوارض جانبی کمتری شده است. با این حال، در حال حاضر در مورد اثربخشی مستقیم متیاپین در مقایسه با کلرپرومازین اطلاعاتی با کیفیت خوب وجود ندارد.
جستوجو برای شواهد
در نوامبر 2015، متخصص اطلاعات گروه اسکیزوفرنی در کاکرین، پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای بالینی مرتبط را جستوجو کرد. این جستوجو چهار گزارش را شناسایی کرد. ما این گزارشها را بررسی کردیم و متوجه شدیم که آنها به سه کارآزمایی ارجاع داده بودند که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را برای دریافت کلرپرومازین یا متیاپین تصادفیسازی کردند.
نتایج اصلی
در حال حاضر مرور ما سه مطالعه را با 161 شرکتکننده وارد کرد. این مطالعات نشان دادند که هیچ تفاوت واقعی بین کلرپرومازین و متیاپین در بهبود شرایط کلی یا بروز پارکینسون (parkinsonism) (یک اصطلاح چتری برای نشانههایی مانند ترمور (لرزش)، برادیکینزی (bradykinesia) (حرکت آهسته)، سفتی عضلات (گرفتگی)، و بیثباتی موضعی (مشکل در حفظ تعادل) وجود نداشت. برای سایر زمینههای مهم مطلوب ما دادهای گزارش نشد: وضعیت روحی، استفاده از خدمات، رضایت از درمان، رفتار یا هزینه خدمات مراقبتی.
نتیجهگیریها
ما نمیتوانیم بر اساس دادههای ارائه شده نتیجهگیری کنیم. تعداد مطالعات و تعداد شرکتکنندگان در هر مطالعه کوچک است، تمام مطالعات نیز کوتاه-مدت هستند. بنابراین، شواهد گزارش شده را با کیفیت بسیار پائین رتبهبندی کردیم. با این حال، متیاپین داروی آنتیسایکوتیکی نیست که بسیار تجویز یا استفاده شود، بنابراین هرچند که شواهد ما ضعیف است، احتمالا به عنوان بهترین شواهد موجود باقی خواهند ماند؛ زیرا کارآزماییهای جدید بعید است که در آینده به مقایسه متیاپین با کلرپرومازین بپردازند.
کلرپرومازین در دهههای گذشته، درمان اصلی اسکیزوفرنی بوده، همچنین شواهد مربوط به مقایسه این دارو با متیاپین نتوانست دادههایی بر اساس کارآزماییهای با کیفیت بالا ارائه دهد. با این حال، نیاز به تعیین اینکه متیاپین بیشتر یا کمتر از کلرپرومازین موثر است، به نظر میرسد در کارآزماییهای بالینی مرتبط جایی ندارند و انجام پژوهشهای آینده درباره این مقایسه بعید به نظر میرسد.
کلرپرومازین (chlorpromazine)، جزو داروهای آنتیسایکوتیک (antipsychotic) ارزانقیمتی است که بهطور گسترده در دسترس قرار دارند، و به عنوان معیار درمان برای اسکیزوفرنی (schizophrenia) در سراسر جهان در نظر گرفته شده است. متیاپین (metiapine)، که از دیبنزوتیازپین (dibenzothiazepine) مشتق شده، دارای ویژگیهای آنتیسایکوتیک قوی گزارش شده است. با این حال، در حال حاضر برای درمان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، شواهدی در مورد اثربخشی کلرپرومازین در مقایسه با متیاپین، که آنتی سایکوتیک جدیدتری است، وجود ندارد.
مقایسه تاثیر کلرپرومازین در برابر متیاپین برای درمان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی.
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای مبتنی بر مطالعه گروه اسکیزوفرنی در کاکرین را در نوامبر 2015 و 2016 جستوجو کردیم.
تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) که بر بررسی کلرپرومازین در برابر متیاپین برای بزرگسالان مبتلا به اسکیزوفرنی تمرکز کردند. ما کارآزماییهایی را وارد کردیم که معیار انتخاب ما را داشتند و دادههای قابل استفادهای را گزارش کردند.
دادهها را بهطور مستقل از هم استخراج کردیم. برای پیامدهای باینری، خطر نسبی (RR) و 95% فاصله اطمینان (CI) آن را، بر اساس قصد درمان (intention-to-treat) محاسبه کردیم. برای دادههای پیوسته، تفاوت میانگین (MD) بین گروهها و 95% CI آن را تخمین زدیم. مدل اثرات-تصادفی را برای تجزیهوتحلیلها به کار گرفتیم. خطر سوگیری (bias) را برای مطالعات وارد شده ارزیابی کردیم و جداول «خلاصه یافتهها» را با استفاده از روش درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ایجاد کردیم.
سه مطالعه را وارد کردیم که 161 فرد مبتلا به اسکیزوفرنی را تصادفیسازی کردند. دادهها فقط برای دو پیامد از هفت پیامد اصلی پیشبینی شده ما قابل دسترسی بود. بهبود بالینی مهم در سطح کلی با استفاده از تاثیر بالینی کلی (Clinical Global Impression; CGI) اندازهگیری شد. تفاوت واضحی بین گروههای کلرپرومازین و متیاپین وجود نداشت (2 RCT؛ 120 = n؛ RR: 1.11؛ 95% CI؛ 0.84 تا 1.47؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، تعداد شرکتکنندگان مبتلا به پارکینسون در هشت هفته مشابه بود (2 RCT؛ 70 = n؛ RR: 0.97؛ 95% CI؛ 0.46 تا 2.03؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دادههای قابل استفاده در مورد سایر پیامدهای کلیدی مربوط به بهبود بالینی مهم درباره شرایط روحی، پذیرش مجدد به علت عود، رضایت از درمان، رفتار تهاجمی یا خشونتآمیز، یا هزینه خدمات مراقبتی وجود نداشت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.