درمان کولیت لنفوسیتی

کولیت لنفوسیتی چیست؟

کولیت لنفوسیتی (lymphocytic colitis)، نوعی کولیت میکروسکوپی است، وضعیتی که با اسهال آبدار مزمن غیر-خونی تشخیص داده می‌شود. افراد مبتلا به کولیت لنفوسیتی هنگام ارزیابی توسط اندوسکوپ (یک دوربین برای مشاهده روده استفاده می‌شود) یا اشعه ایکس، یک روده ظاهرا طبیعی دارند؛ اما هنگامی که با بیوپسی (در طول آندوسکوپی، نمونه بافت برداشته می‌شود) بررسی می‌شوند، التهاب میکروسکوپی روده دارند (بافت‌شناسی). علت این اختلال ناشناخته است. این مرور، یک نسخه به‌روز از مرور قبلی منتشر شده کاکرین است.

چه درمان‌هایی برای کولیت لنفوسیتی مورد آزمایش قرار گرفته است؟

بودزوناید (budesonide)، مزالازین (mesalazine) با یا بدون کلستیرامین (cholestyramine)، بکلومتازون دیپروپیونات (beclometasone dipropionate) و بیسموت ساب‌سالیسیلات (bismuth subsalicylate) (یعنی پپتو-بیسمول (®Pepto-BismolÂ)) به عنوان درمان برای کولیت لنفوسیتی مورد آزمایش قرار گرفتند. بودزوناید یک داروی استروئیدی برای سرکوب ایمنی است که به سرعت توسط کبد متابولیزه شده و موجب کاهش عوارض جانبی ناشی از استروئید می‌شود. این دارو از طریق دهان خورده می‌شود. بکلومتازون دیپروپیونات نیز یک داروی استروئیدی است. داروهای استروئیدی برای درمان التهاب استفاده می‌شوند. مزالازین (به نام ASA-5 نیز شناخته می‌شود) یک داروی ضد-التهابی است که اغلب از طریق دهان خورده می‌شود. کلستیرامین دارویی است که به بدن کمک می‌کند اسیدهای صفراوی را دفع کند. پپتو-بیسمول، یک داروی ضد-اسید معده است که برای درمان ناراحتی‌های زودگذر معده و دستگاه گوارش مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟

محققان به بررسی این موضوع پرداختند که این داروها، نشانه‌های کولیت لنفوسیتی (برای مثال اسهال) یا التهاب میکروسکوپی را بهبود می‌بخشند یا نه و اینکه درمان منجر به هرگونه عوارض جانبی می‌شود یا خیر. محققان، منابع علمی پزشکی را به طور گسترده تا 11 آگوست 2016، جست‌وجو کردند.

پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟

پنج مطالعه شامل 149 شرکت‌کننده شناسایی شد. این مطالعات، بودزوناید را در برابر دارونما (برای مثال قرص قند)، مزالازین را در برابر مزالازین به همراه کلستیرامین، و بکلومتازون دیپروپیونات را در برابر مزالازین، و پپتو-بیسمول را در برابر دارونما مورد بررسی قرار دادند. یک مطالعه که مزالازین را با مزالازین به همراه کلستیرامینین مقایسه کرد و یک مطالعه که بکلومتازون دیپروپیونات را با مزالازین مقایسه کرد، دارای کیفیت پایین قضاوت شدند. یک مطالعه که پپتو-بیسمول و بیسموت ساب‌سالیسیلات را با دارونما مقایسه کرد، به دلیل حجم نمونه بسیار کوچک (5 شرکت‌کننده) و داده‌های محدود، دارای کیفیت پائین در نظر گرفته شد. سه مطالعه دیگر دارای کیفیت بالا قضاوت شدند.

یک تجزیه‌وتحلیل تجمعی از دو مطالعه (57 شرکت‌کننده) نشان داد که بودزوناید (9 میلی‌گرم/روز به مدت 6 تا 8 هفته) برای بهبود اسهال و بهبود التهاب میکروسکوپی روده بهتر از دارونما بود. بهبود در اسهال در 88% از شرکت‌کنندگان مصرف کننده بودزوناید در مقایسه با 38% از شرکت‌کنندگان مصرف کننده دارونما مشاهده شد. بهبود در التهاب میکروسکوپی در 78% از شرکت‌کنندگان مصرف کننده بودزوناید در مقایسه با 33% از شرکت‌کنندگان مصرف کننده دارونما گزارش شد. چهل‌ویک شرکت‌کننده در مطالعه‌ای که مزالازین (4.2 گرم/روز) را با مزالازین به همراه کلستیرامین (4 گرم/روز) مقایسه کردند، ثبت‌نام شدند. بهبود اسهال در 85% از شرکت‌کنندگان در گروه مزالازین در مقایسه با 86% از شرکت‌کنندگان در گروه مزالازین به همراه کلستیرامین مشاهده شد. پنج بیمار در کارآزمایی مربوط به مطالعه پپتو-بیسمول ثبت‌نام شدند (روزانه نه قرص 262 میلی‌گرم به مدت 8 هفته در برابر دارونما). هیچ تفاوتی در بهبود اسهال یا بهبود التهاب میکروسکوپی روده وجود نداشت. چهل‌وشش شرکت‌کننده در کارآزمایی مربوط به مطالعه بکلومتازون دیپروپیونات (5 میلی‌گرم/روز یا 10 میلی‌گرم/روز) در برابر مزالازین (4.2 گرم/روز) ثبت‌نام شدند. اگرچه اسهال در شرکت‌کنندگان دریافت کننده بکلومتازون دیپروپیونات (84%) و مزالازین (86%)، طی 8 هفته بهبود یافت، اما این بهبودی طی 12 ماه (26% و 20%) ادامه نیافت. عوارض جانبی گزارش شده در مطالعات بودزوناید عبارت بودند از تهوع، استفراغ، درد گردن، درد شکم، تعریق بیش از حد و سردرد. عوارض جانبی گزارش شده در مطالعه مربوط به مزالازین به همراه کلستیرامین عبارتند از تهوع و خارش پوست. عوارض جانبی در کارآزمایی بکلومتازون دیپروپیونات عبارتند از تهوع، خواب‌آلودگی و تغییر خلق‌وخو. هیچ گونه عوارض جانبی در مطالعه پپتو-بیسمول گزارش نشد.

شواهد با کیفیت پائین نشان می‌دهد که ممکن است بودزوناید، درمان موثری برای درمان کولیت لنفوسیتی باشد. هم‌چنین شواهد با کیفیت پائین نشان می‌دهد که مزالازین با یا بدون کلستیرامین و بکلومتازون دیپروپیونات ممکن است برای درمان کولیت لنفوسیتی موثر باشد. به دلیل تعداد بسیار کم شرکت‌کنندگان در این مطالعه، در مورد بیسموت ساب‌سالیسیلات، نمی‌توان نتیجه‌گیری کرد. در آینده، محققان باید کارآزمایی‌های کنترل شده با دارونمای بیشتر و بزرگ‌تری درباره بودزوناید برای تایید مزایا و ایمنی پیشنهاد شده این درمان در نظر بگیرند. بیسموت ساب‌سالیسیلات که نسبت به بودزوناید دارای پتانسل کمتری برای ایجاد سمیّت است، نیازمند انجام مطالعه بیشتر است. اثربخشی و ایمنی مزالازین با یا بدون کلستیرامین و بکلومتازون دیپروپیونات باید در مطالعات کنترل شده با دارونما بررسی شود.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

شواهد با کیفیت پائین نشان می‌دهد که بودزوناید ممکن است برای درمان کولیت لنفوسیتی موثر باشد. این مزیت باید توسط یک کارآزمایی بزرگ کنترل شده با دارونما تایید شود. شواهد با کیفیت پائین، هم‌چنین نشان می‌دهد که مزالازین با یا بدون کلستیرامین و بکلومتازون دیپروپیونات، ممکن است برای درمان کولیت لنفوسیتی موثر باشد، اما این مزیت باید با مطالعات بزرگ کنترل شده با دارونما تایید شود. به دلیل تعداد بسیار کم بیماران در این مطالعه، نمی‌توان در مورد بیسموت ساب‌سالیسیلات نتیجه‌گیری کرد، کارآزمایی‌های بیشتری برای مطالعه در مورد مداخلات مربوط به کولیت لنفوسیتی ضروری هستند.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

کولیت لنفوسیتی (lymphocytic colitis) یک دلیل برای اسهال مزمن است. این یک زیر-مجموعه از کولیت میکروسکوپی است که از طریق اسهال مزمن، آبدار، غیر-خونی و یافته‌های طبیعی آندوسکوپیک و رادیولوژیک تشخیص داده می‌شود. دلیل این اختلال ناشناخته است. درمان، عموما بر اساس سری موارد (case series) و کارآزمایی‌های کنترل نشده یا بر اساس استخراج داده‌های مربوط به درمان کولیت کلاژنیک (collagenous colitis)، که یک اختلال مرتبط است، صورت گرفت. این مرور، یک نسخه به‌روز از مرور قبلی منتشر شده کاکرین است.

اهداف: 

ارزیابی اثربخشی و ایمنی درمان‌های کولیت لنفوسیتی فعال از نظر بالینی.

روش‌های جست‌وجو: 

بانک‌های اطلاعاتی MEDLINE؛ PUBMED و EMBASE از زمان شروع تا 11 آگوست 2016 برای شناسایی مقالات مرتبط جست‌وجو شدند. جست‌وجوهای دستی منابع مطالعات وارد شده و مقالات مروری مرتبط انجام شدند.

خلاصه مقالات به دست آمده از جلسات متخصصین گوارشی نیز برای شناسایی پژوهش‌های ارائه شده فقط به صورت چکیده مورد جست‌وجو قرار گرفتند. پایگاه ثبت کارآزمایی در وب‌سایت ‏www.ClinicalTrials.gov برای شناسایی کارآزمایی‌های ثبت شده اما منتشر نشده مورد جست‌وجو قرار گرفت. در نهایت، پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین و پایگاه ثبت تخصصی کارآزمایی‌های گروه بیماری‌های التهابی روده و بیماری‌های عملکردی روده در کاکرین برای شناسایی مطالعات دیگر مورد جست‌وجو قرار گرفتند.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده برای ارزیابی دارودرمانی در درمان بیماران مبتلا به کولیت لنفوسیتی ثابت شده با بیوپسی برای ورود به مطالعه در نظر گرفته شدند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

داده‌ها به طور جداگانه توسط حداقل دو نویسنده استخراج شدند. هرگونه اختلاف نظر از طریق توافق حل شد. داده‌ها بر اساس قصد درمان (intention-to-treat; ITT) تجزیه‌وتحلیل شدند. پیامد اولیه، پاسخ بالینی بود که توسط مطالعات وارد شده تعریف شد. معیارهای پیامد ثانویه عبارت بودند از: پاسخ بافت‌شناسی تعریف شده در مطالعات وارد شده، کیفیت زندگی اندازه‌گیری شده به وسیله ابزار اعتبارسنجی، و وقوع حوادث جانبی. خطر نسبی (RR) و 95% فواصل اطمینان (CI) برای پیامدهای دو-حالتی محاسبه شد. کیفیت روش‌شناسی در مطالعات وارد شده با استفاده از ابزار خطر سوگیری (bias) کاکرین مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت کلی شواهدی که از پیامد اولیه و پیامدهای ثانویه انتخاب شده حمایت می‌کرد، با استفاده از معیارهای درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌هایی که درمان‌های مشابه را ارزیابی کردند، برای تجزیه‌وتحلیل ترکیب شدند. داده‌های دو-حالتی با استفاده از RR تجمعی همراه با 95% CI متناظر آن ترکیب شدند. از مدل اثر-ثابت برای تجزیه‌وتحلیل‌های تجمعی استفاده شد.

نتایج اصلی: 

پنج مورد RCT، (149 شرکت‌کننده) معیارهای ورود به مرور را داشتند. این مطالعات، بیسموت ساب‌سالیسیلات (bismuth subsalicylate) را در برابر دارونما (placebo)، بودزوناید (budesonide) را در برابر دارونما، مزالازین (mesalazine) را در برابر مزالازین به همراه کلستیرامین (cholestyramine)، و بکلومتازون دیپروپیونات (beclometasone dipropionate) را در برابر مزالازین ارزیابی کردند. یک مطالعه که مزالازین را در برابر مزالازین به همراه کلستیرامین ارزیابی کرد و یک مطالعه که بکلومتازون دیپروپیونات را در برابر مزالازین ارزیابی کرد، به علت عدم کورسازی در معرض خطر بالای سوگیری قرار گرفتند. مطالعه‌ای که بیسموت ساب‌سالیسیلات را در برابر دارونما مقایسه کرد، به دلیل کم بودن حجم نمونه و داده‌های محدود دارای کیفیت پائین قضاوت شد. 3 مطالعه دیگر در معرض خطر پائین سوگیری قضاوت شدند. بودزوناید (9 میلی‌گرم/روز به مدت 6 تا 8 هفته)، برای القای پاسخ بالینی و بافت‌شناسی، به طور معنی‌داری موثرتر از دارونما بود. پاسخ بالینی در 88% از بیماران مصرف کننده بودزوناید در مقایسه با 38% از بیماران مصرف کننده دارونما مشاهده شد (2 مطالعه؛ 57 شرکت‌کننده؛ RR: 2.03؛ 95% CI؛ 1.25 تا 3.33؛ GRADE = پائین). پاسخ بافت‌شناسی در 78% از بیماران مصرف کننده بودزوناید در مقایسه با 33% از بیماران مصرف کننده دارونما مشاهده شد (2 مطالعه؛ 39 بیمار؛ RR: 2.44؛ 95% CI؛ 1.13 تا 5.28؛ GRADE = پائین). چهل‌ویک بیمار در مطالعه‌ای که به ارزیابی مزالازین (4.2 گرم/روز) در برابر مزالازین به همراه کلستیرامین (4 گرم/روز) پرداختند، ثبت‌نام شدند. پاسخ بالینی در 85% از بیماران در گروه مزالازین در مقایسه با 86% از بیماران در گروه مزالازین به همراه کلستیرامین مشاهده شد (RR: 0.77؛ 95% CI؛ 0.99 تا 1.28؛ GRADE = پائین). پنج بیمار در کارآزمایی که به مطالعه ساب‌سالیسیلات بیسموت پرداخت، ثبت‌نام شدند (روزانه نه قرص 262 میلی‌گرم به مدت 8 هفته در برابر دارونما). در پاسخ‌های بالینی (0.10 = P) یا بافت‌شناسی (0.71 = P) در بیماران تحت درمان با بیسموت ساب‌سالیسیلات در مقایسه با دارونما، هیچ تفاوتی وجود نداشت (GRADE = بسیار پائین). چهل‌وشش بیمار در کارآزمایی مربوط به مطالعه بکلومتازون دیپروپیونات (5 میلی‌گرم/روز یا 10 میلی‌گرم/روز) در برابر مزالازین (4.2 گرم/روز) ثبت‌نام شدند. هیچ تفاوتی در بهبودی بالینی در 8 هفته (RR: 0.97؛ 95% CI؛ 0.75 تا 1.24؛ GRADE = پائین) و 12 ماه درمان (RR: 1.29؛ 95% CI؛ 0.40 تا 4.18؛ GRADE = بسیار پائین) وجود نداشت. گر چه بیماران دریافت کننده بکلومتازون دیپروپیونات (84%) و مزالازین (86%) طی 8 هفته به بهبودی بالینی دست یافتند، طی 12 ماه (به ترتیب 26% و 20%) این بهبودی حفظ نشد. حوادث جانبی گزارش شده در مطالعات بودزوناید عبارتند از تهوع، استفراغ، درد گردن، درد شکم، هایپرهیدروز یا تعریق بیش از حد (hyperhidrosis) و سردرد. تهوع و خارش پوست به عنوان حوادث جانبی در مطالعه مزالازین گزارش شد. حوادث جانبی در کارآزمایی بکلومتازون دیپروپیونات عبارتند از تهوع، خواب‌آلودگی و تغییر خلق‌وخو. در مطالعه بیسموت ساب‌سالیسیلات، هیچ گونه حوادث جانبی گزارش نشد.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information