بسیاری از افراد مبتلا به سندرم داون دچار قدرت بدنی ضعیف، توده عضلانی ضعیف، و درصد چربی بدن بالا بوده و بنابراین مستعد ابتلا به مشکلات سلامت قلبیعروقی هستند. اگرچه آمادگی جسمانی بهعنوان عاملی در بهبود سلامت جسمانی و روانیاجتماعی در طیف وسیعی از جمعیتهای بیمار و سالم مطرح شده است، اطلاعات مربوط به بیخطری (safety) و اثربخشی ورزش هوازی برای بزرگسالان مبتلا به سندرم داون اندک است. این مرور فقط سه کارآزمایی تصادفیسازی شده کوچک را شناسایی کرد. نتایج نشان دادند که پساز برنامههای ورزشی هوازی فقط جنبههایی از عملکرد جسمانی (برای مثال، حداکثر زمان تست، حداکثر مسافت در پایان تست ورزش) بهبود یافتند. برای ارزیابی مزایای احتمالی تمرینات هوازی بر جنبههای روانیاجتماعی در بزرگسالان مبتلا به سندرم داون، انجام پژوهشهای بیشتر با طراحی مناسب بر نمونههای جمعیتی بزرگتر مورد نیاز است.
Read the full abstract
اگرچه مطرح شده که آمادگی جسمانی باعث ارتقای سطح سلامت جسمانی و روانیاجتماعی در جمعیتهای مختلف میشود، اطلاعات کافی در مورد بیخطری (safety) و اثربخشی انجام ورزش هوازی برای بزرگسالان مبتلا به سندرم داون در دسترس نیست.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و بیخطری انجام برنامههای تمرین ورزشی هوازی بر پیامدهای فیزیولوژیکی و روانیاجتماعی در بزرگسالان مبتلا به سندرم داون.
روشهای جستوجو
بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی زیر جستوجو شدند: پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL) (2009، شماره 1)؛ MEDLINE (1966 تا آگوست 2009)؛ EMBASE (1980 تا آگوست 2009)؛ CINAHL (1982 تا آگوست 2009)؛ LILACS (1982 تا آگوست 2009)؛ PsycINFO (1887 تا آگوست 2009)؛ ERIC (1966 تا آگوست 2009)؛ Current Controlled Trials (آگوست 2009)؛ و پایگاه ثبت اجتماعی، روانشناختی، آموزشی و جرمشناسی همکاری کمپبل (Campbell Collaboration's Social, Psychological, Educational and Criminological Register; C2-SPECTR) (تا آگوست 2009). اطلاعات مربوط به کارآزماییهای بالینی در حال انجام، با جستوجو در پایگاه ClinicalTrials.gov (http://clinicaltrials.gov) (دسترسی در آگوست 2009)، و مرکز ثبت تحقیقات ملی (National Research Register; NRR) (شماره 1، 2009) به دست آمد.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی یا شبه-تصادفیسازی و کنترلشده که از برنامههای تمرین ورزشی هوازی تحت نظارت همراه با مولفههای رفتاری به عنوان مداخلههای همزمان استفاده کردند.
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
دو نویسنده این مرور، کارآزماییهای مرتبط را انتخاب کرده، کیفیت روششناسی (methodology) را بررسی کرده، و دادهها را استخراج کردند. در جایی که اقتضا میکرد، دادهها با استفاده از متاآنالیز مدل اثرات تصادفی (random-effects model) تجمیع شدند. مقادیر مثبت به نفع گروه مداخله است، درحالیکه مقادیر منفی به نفع گروه کنترل تفسیر میشود.
نتایج اصلی
سه مطالعه واردشده در این مرور سیستماتیک از انواع مختلف فعالیت هوازی استفاده کردند: پیادهروی/دویدن آرام و تمرین روئینگ برای شرکتکنندگانی با سن 17 تا 65 سال (از ایالات متحده آمریکا، پرتغال و اسرائیل). در متاآنالیزها، فقط حداکثر شیب تردمیل (maximal treadmill grade) پساز برنامههای ورزشی هوازی بهبود یافت (4.26 درجه (%) [95% CI؛ 2.06 تا 6.45]). متغیرهای دیگر مرتبط با عملکرد جسمانی که امکان ادغام در متاآنالیز را نداشتند نیز در گروه مداخله بهبود یافتند، از جمله: حداکثر زمان تست (0.0003 = P )، تعداد کل چرخشهای چرخ فن (total turns of fan wheel) ( P =0.02)، مقاومت ارگومتر (0.003=p)، توان باز شدن و خم شدن زانو (0.00001>p) و آزمون زمانبندیشده برای برخاستن و راه رفتن (0.008=p). سی پیامد دیگر، از جمله استرس اکسیداتیو و ترکیب بدنی، قابل ترکیب در متاآنالیز نبودند. کارآزماییها هیچ بهبودی آماری معنیداری را، به جز در عملکرد جسمانی، گزارش نکردند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد کافی برای اثبات این که ورزش هوازی در بزرگسالان مبتلا به سندرم داون موجب بهبود پیامدهای جسمانی یا روانیاجتماعی میشود، وجود ندارد. اگرچه شواهدی وجود دارد که از بهبودهایی در ابعاد فیزیولوژیکی و روانشناختی از طریق استراتژیهای مبتنی بر برنامههای ترکیبی فعالیت بدنی حمایت میکند، پیشاز تصمیمگیریهای آگاهانه، انجام پژوهشهای دقیق که پیامدهای فیزیکی طولانیمدت، عوارض جانبی، پیامدهای روانیاجتماعی و هزینهها را بررسی کنند، ضروری است.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است