MS یک بیماری مزمن سیستم عصبی است که افراد جوان و میانسال را تحت تاثیر قرار میدهد. گفته میشود که MS با سیستم ایمنی بدن مرتبط است. سیکلوفسفامید (cyclophosphamide; CFX) یک داروی سرکوبکننده سیستم ایمنی است که برای درمان بیماریهای خودایمنی مختلف استفاده میشود. از آنجاییکه استفاده از آن برای MS بحثبرانگیز است، نویسندگان، این مرور را با هدف ارزیابی اثربخشی CFX در بیماران مبتلا به MS پیشرونده انجام دادند. در میان منابع علمی مرتبط، فقط پنج مطالعه معیارهای ورود به مطالعه را با حداقل کیفیت روششناسی (methodology) داشتند، که در مجموع شامل 90 بیمار مبتلا به MS و تحت درمان با CFX بودند.
دادههای موجود برای دستیابی به تمام اهداف مشخصشده این مرور، کافی نبودند. نویسندگان، شواهد ضعیفی را یافتند مبنی بر اینکه CFX ممکن است پیشرفت بیماری را در میانمدت کُند کند. آنها همچنین دریافتند که عوارض جانبی مانند ریزش مو، حالت تهوع، استفراغ و قطع قاعدگی (آمنوره) به میزان بالایی رخ میدهند، درحالیکه برخی شواهد ممکن است نشاندهنده بروز عوارض جانبی حتی پساز دو سال باشد.
مطالعه چکیده کامل
مالتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis; MS) یک بیماری خودایمنی سیستم عصبی مرکزی سلولمحور فرضی است. سیکلوفسفامید (cyclophosphamide; CFX) یک داروی سیتوتوکسیک و سرکوبکننده سیستم ایمنی است که در بیماریهای خودایمنی سیستمیک استفاده میشود. نتایج متناقضی در مورد اثربخشی آن در MS گزارش شدهاند. ما یک مرور سیستماتیک را از تمام کارآزماییهای مرتبط انجام دادیم که اثربخشی CFX را در بیماران مبتلا به MS پیشرونده ارزیابی کردند.
اهداف
هدف اصلی تعیین آن بود که CFX پیشرفت بیماری MS را کند میکند یا خیر.
روشهای جستوجو
ما در پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه MS در کاکرین (جون 2006)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین ( کتابخانه کاکرین، شماره 3، 2006)، MEDLINE (PubMed) (ژانویه 1966 تا جون 2006)، EMBASE (ژانویه 1988 تا جون 2006) و فهرست منابع مقالات جستوجو کردیم. با پژوهشگران این حوزه نیز تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (randomised controlled trials; RCTs) که تاثیر بالینی درمان با CFX را در بیماران مبتلا به MS پیشرونده قطعی از نظر بالینی ارزیابی کردند.
CFX میبایست بهتنهایی یا در ترکیب با هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک (ACTH) یا استروئیدها تجویز میشد. گروه مقایسه باید دارونما (placebo) یا عدم درمان یا مداخله همزمان یکسان (ACTH یا استروئید) بود.
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
دو نویسنده بهطور مستقل از هم واجد شرایط بودن مطالعه را تعیین کردند، کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کرده و دادهها را استخراج کردند. ما همچنین برای به دست آوردن دادههای اولیه با نویسندگان مطالعه تماس گرفتیم.
نتایج اصلی
از میان 461 منبع شناساییشده، در ابتدا 70 مورد را انتخاب کردیم: فقط چهار RCT برای آنالیز نهایی وارد شدند. سرکوب شدید سیستم ایمنی با CFX (بهتنهایی یا همراه با ACTH یا پردنیزون) در بیماران مبتلا به MS پیشرونده در مقایسه با دارونما یا عدم درمان (152 شرکتکننده)، از پیشرفت ناتوانی بالینی بلندمدت (12، 18، 24 ماه)، که به عنوان چرخش به مرحله بعدی نمره مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده (Expanded Disability Status Scale; EDSS) تعریف میشود، پیشگیری نکرد. بااینحال، میانگین تغییر در ناتوانی (ناتوانی نهایی که از مقدار پایه کسر شد) بهطور قابل توجهی به نفع گروه درمان در 12 ماه (اندازه تاثیرگذاری (effect size): 0.21-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.25- تا 0.17-) و 18 ماه (0.19-؛ 95% CI؛ 0.24- تا 0.14-) بود، اما در 24 ماه به نفع گروه کنترل تمام شد (0.14؛ 95% CI؛ 0.07 تا 0.21). ما نتوانستیم اثربخشی برنامههای دیگر را تائید کنیم. پنج بیمار فوت کردند؛ سپسیس و آمنوره اغلب در بیماران درمانشده رخ دادند (آنالیز توصیفی).
نتیجهگیریهای نویسندگان
ما نتوانستیم به تمام اهداف مشخصشده برای مرور دست یابیم. این مرور نشان میدهد که تاثیر کلی CFX (که به صورت فشرده تجویز میشود) در درمان MS پیشرونده، استفاده از آن را در شیوه بالینی تائید نمیکند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.