تاثیر اینترفرون‌های نوع I در درمان کولیت اولسراتیو فعال

کولیت اولسراتیو (ulcerative colitis) چیست؟

کولیت اولسراتیو (ulcerative colitis; UC) یک بیماری التهابی طولانی-مدت (مزمن) روده است که با درد شکم، اسهال خونی و نیاز به عجله در رفتن به توالت برای دفع مدفوع (فوریت مدفوع) مشخص می‌شود.

اینترفرون‌های نوع I چه هستند؟

اینترفرون‌ها (interferons; IFNs) داروهایی هستند با خواص تنظیم‌کنندگی سیستم ایمنی که برای درمان موفقیت‌آمیز تعدادی از اختلالات التهابی مزمن استفاده می‌شوند. افراد مبتلا به UC که دچار نشانه‌های بیماری هستند، بیماری «فعال» دارند، دوره‌هایی که نشانه‌ها متوقف می‌شوند، «بهبودی» نامیده می‌شوند.

پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟

پژوهشگران به بررسی این موضوع پرداختند که IFNهای نوع I منجر به بهبودی افراد مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال می‌شوند یا خیر، و اینکه منجر به هر گونه آسیبی (عوارض جانبی) می‌شوند یا خیر. پژوهشگران، منابع علمی پزشکی را به‌طور گسترده تا 8 آگوست 2014 جست‌وجو کردند.

پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟

پژوهشگران شش مطالعه را با مجموع 517 شرکت‌کننده شناسایی کردند. پنج مطالعه (485 شرکت‌کننده) IFNهای نوع I را با تزریق دارونما (placebo) (داروی ساختگی) مقایسه کردند. یک مطالعه کوچک (32 شرکت‌کننده) و با کیفیت پائین، IFN‌های نوع I را با انمای پردنیزولون انما (یک داروی استروئیدی) مقایسه کرد. این مطالعه میزان بهبودی را اندازه‌گیری نکرد، و تفاوتی را بین گروه‌های درمانی از نظر کیفیت زندگی یا امتیاز فعالیت بیماری نیافت. هیچ تفاوتی بین اینترفرون‌های نوع I و دارونما در تعداد افرادی که به بهبودی یا بهبود نشانه‌های خود دست یافتند، وجود نداشت. این نتایج نشان می‌دهند که IFNهای نوع I باعث بهبودی کولیت اولسراتیو نمی‌شوند. عوارض جانبی شایع شامل سردرد، آرترالژی (arthralgias) (درد مفاصل)، میالژی (myalgias) (درد عضلانی)، خستگی، کمردرد، تهوع، واکنش‌های محل تزریق، تشنج (سرماخوردگی و لرز) و تب بودند.

در حال حاضر، نتایج حاصل از کارآزمایی‌های دارویی از استفاده از IFNهای نوع I در بهبودی کولیت اولسراتیو فعال حمایت نمی‌کند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

شواهدی با کیفیت متوسط نشان می‌دهد که IFNهای نوع I برای القای بهبودی در UC موثر نیستند. علاوه بر این، نگرانی‌هایی در مورد تحمل‌پذیری این دسته از درمان‌ها وجود دارد.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

اینترفرون‌ها (interferons; IFNs) سیتوکین‌هایی هستند با خواص تنظیم‌کنندگی سیستم ایمنی که برای درمان موفقیت‌آمیز تعدادی از اختلالات التهابی مزمن استفاده می‌شوند. فرض بر این است که IFNهای نوع I ممکن است بتوانند تعادل Th1/Th2 را در بیماری‌های Th2 غالب مانند کولیت اولسراتیو (ulcerative colitis) دوباره برقرار و تثبیت کنند.

اهداف: 

ارزیابی سیستماتیک اثربخشی و بی‌خطری (safety) درمان با IFN نوع I برای القای بهبودی در کولیت اولسراتیو.

روش‌های جست‌وجو: 

در MEDLINE؛ EMBASE؛ CENTRAL؛ پایگاه ثبت تخصصی‌ گروه بیماری‌های IBD/FBD در کاکرین، و ClinicalTrials.gov از زمان آغاز به کار آنها تا 8 آگوست 2014 جست‌وجو کردیم. فهرست منابع کارآزمایی‌ها و مقالات، و هم‌چنین خلاصه مقالات کنفرانس‌های مهم گاستروانترولوژی به صورت دستی جست‌وجو شدند.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده با محوریت IFN‌های نوع I برای القای بهبودی در UC وارد شدند. جمعیت مورد مطالعه شامل بیماران در هر سنی و مبتلا به بیماری کولیت اولسراتیو فعال بودند. هیچ استثنایی بر اساس نوع، دوز یا مدت درمان با IFN وجود نداشت.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

دو نویسنده مستقلا مطالعات را برای ارزیابی واجد شرایط بودن مرور کردند، داده‌ها را استخراج کرده و کیفیت مطالعه را با استفاده از ابزار خطر سوگیری (bias) کاکرین بررسی کردند. کیفیت کلی شواهدی که از پیامدها حمایت می‌کردند با کمک معیارهای درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی شدند. پیامد اولیه عبارت بود از القای بهبودی در کولیت اولسراتیو. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: زمان سپری شده تا دستیابی به بهبودی، میانگین تغییر در امتیاز شاخص فعالیت بیماری، بهبودی بالینی، بافت‌شناسی یا آندوسکوپی، بهبود در کیفیت زندگی، و عوارض جانبی. خطر نسبی (RR) و 95% فاصله اطمینان (CI) متناظر را برای پیامدهای دو-حالتی محاسبه کردیم. تفاوت میانگین (MD) و 95% فاصله اطمینان متناظر برای پیامدهای پیوسته محاسبه شدند. متاآنالیز با استفاده از نرم‌افزار RevMan 5.3.5 انجام شد.

نتایج اصلی: 

شش مطالعه برای ورود واجد شرایط بودند (517 بیمار). پنج مطالعه IFNهای نوع I را با تزریق دارونما (placebo) (485 بیمار) و یک تک-مطالعه IFNها را با انمای پردنیزولون در بیماران مبتلا به کولیت سمت چپ (32 بیمار) مقایسه کردند. مطالعه‌ای که مقایسه‌کننده فعال داشت، به دلیل طراحی برچسب-باز با خطر سوگیری (bias) بالا رتبه‌بندی شد. سه کارآزمایی برای تولید تصادفی توالی و پنهان‌سازی تخصیص، با خطر نامشخص سوگیری ارزیابی شدند. دو مطالعه توصیف‌شده به صورت دوسو-کور با خطر نامشخص سوگیری برای کورسازی رتبه‌بندی شدند. هیچ مزیت قابل‌توجهی از IFNهای نوع I نسبت به دارونما برای القای بهبودی بالینی یا بهبودی در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال وجود نداشت. سی‌-شش درصد (87/242) از بیماران گروه IFNهای نوع I در مقایسه با 30% از بیماران (36/120) گروه دارونما در مدت زمان 8 تا 12 هفته به بهبودی بالینی دست یافتند (RR: 1.16؛ 95% CI؛ 0.84 تا 1.58؛ 4 مطالعه، 362 بیمار). آنالیز GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهد حمایت‌کننده از پیامد بهبودی بالینی، به دلیل وجود داده‌های اندک و پراکنده (123 رویداد)، در سطح متوسط بود. پنجاه-شش درصد (149/264) از بیماران گروه IFNهای نوع I در مقایسه با 48% از بیماران (77/161) گروه دارونما در مدت زمان 8 تا 12 هفته از نظر بالینی بهبود یافتند (RR: 1.16؛ 95% CI؛ 0.96 تا 1.40؛ 4 مطالعه، 425 بیمار). آنالیز GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهد حمایت‌کننده از پیامد بهبودی بالینی، به دلیل وجود داده‌های پراکنده و اندک (226 رویداد)، در سطح متوسط بود. بیماران درمان‌شده با IFNهای نوع I به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از افراد دریافت‌کننده دارونما به دلیل عوارض جانبی از مطالعات خارج شدند. هفت درصد (18/42) از بیماران گروه IFNهای نوع I در مقایسه با 2% از بیماران گروه دارونما (3/152) به علت بروز عوارض جانبی درمان خود را قطع کردند (RR: 3.16؛ 95% CI؛ 1.06 تا 9.40). آنالیز GRADE نشان داد که کیفیت کلی شواهد حمایت‌کننده از پیامد قطع درمان ناشی از عوارض جانبی، با توجه به داده‌های بسیار پراکنده (21 رویداد)، در سطح پائین بود. مطالعه‌ای که IFNهای نوع I را با انمای پردنیزولون مقایسه کرد، تفاوتی را بین گروه‌های درمانی از نظر کیفیت زندگی یا امتیاز فعالیت بیماری پیدا نکرد. عوارض جانبی شایع شامل سردرد، آرترالژی (arthralgias)، میالژی (myalgias)، خستگی، کمردرد، تهوع، واکنش‌های محل تزریق، تشنج، و تب بودند. هم‌چنین تفاوت‌های معنی‌داری در دیگر پیامدهای ثانویه گزارش نشد.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information