پرهاکلامپسی (pre-eclampsia) یک عارضه جدی بارداری است که با فشار خون بالا همراه با وجود پروتئین در ادرار و گاهی پیشرفت به سوی بروز تشنج (غش کردن) مشخص میشود. سندرم HELLP نوع شدیدتری از پرهاکلامپسی است که میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در عملکرد کبد، لخته شدن خون، و کاهش تعداد پلاکتها شود. سندرم HELLP ممکن است در دوران بارداری یا پساز زایمان تشخیص داده شود و با مشکلات سلامت برای مادر از جمله هماتوم، پارگی یا نارسایی کبد، ادم ریوی، نارسایی کلیه و مرگومیر همراه است. سلامت نوزاد نیز ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد، که عمدتا به دلیل تولد نارس و محدودیت رشد است. این مرور تاثیر درمان زنان مبتلا به سندرم HELLP را با استفاده از کورتیکواستروئیدها (که میتوانند التهاب را کاهش دهند) بررسی کرد. نتایج این مرور نشان ندادند که درمان با کورتیکواستروئیدها تاثیر واضحی بر سلامت زنان باردار یا نوزادان آنها دارد. به نظر میرسید کورتیکواستروئیدها برخی از اجزای آزمایش خون زنان را بهبود میبخشند، اما مشخص نیست که این امر بر سلامت کلی آنها تاثیر داشت یا خیر. این مرور، 11 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده را شامل 550 زن شناسایی کرد که کورتیکواستروئید (دگزامتازون، بتامتازون یا پردنیزولون) تجویزشده در دوران بارداری را، بلافاصله پساز زایمان یا در دوره پساز زایمان، یا هر دو پیشاز و پساز تولد، با دارونما (placebo) یا عدم درمان مقایسه کردند. دو کارآزمایی دیگر نشان دادند که هیچ تفاوت بارزی میان دگزامتازون و بتامتازون در پیامدهای بالینی اساسی برای زنان یا نوزادان آنها وجود ندارد. دگزامتازون تعداد پلاکتهای مادر و برخی از معیارهای بیوشیمیایی را تا حد بیشتری نسبت به بتامتازون بهبود بخشید.
مطالعه چکیده کامل
پرهاکلامپسی (pre-eclampsia) یک عارضه نسبتا شایع در دوران بارداری است. سندرم HELLP (همولیز، افزایش آنزیمهای کبدی، کاهش پلاکتها) یکی از تظاهرات شدید پرهاکلامپسی است که با عوارض و مرگومیر قابل توجهی برای زنان باردار و فرزندانشان همراه است. با این باور که کورتیکواستروئیدها پیامدها را در درمان سندرم HELLP بهبود میبخشند، معمولا از آنها استفاده میشوند.
اهداف
تعیین اثرات کورتیکواستروئیدها بر زنان مبتلا به سندرم HELLP و فرزندانشان.
روشهای جستوجو
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین (30 جون 2010) را جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده که مصرف هر نوع کورتیکواستروئید را با دارونما (placebo)، عدم درمان، یا داروی دیگر مقایسه کردند؛ یا یک کورتیکواستروئید را با کورتیکواستروئید دیگر یا با دوز دیگری از آن در زنان مبتلا به سندرم HELLP مقایسه کردند.
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کیفیت کارآزماییها را ارزیابی کرده و دادهها را استخراج کردند.
نتایج اصلی
یازده کارآزمایی (550 زن) مصرف کورتیکواستروئیدها را با دارونما یا عدم درمان مقایسه کردند. هیچ تفاوتی در خطر مرگومیر مادر (خطر نسبی (RR): 0.95؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.28 تا 3.21)، مرگومیر مادر یا عوارض شدید در مادر (RR: 0.27؛ 95% CI؛ 0.03 تا 2.12) یا مرگومیر پریناتال/نوزاد (RR: 0.64؛ 95% CI؛ 0.21 تا 1.97) دیده نشد. تنها تاثیر واضح درمان بر پیامدهای فردی، بهبود تعداد پلاکتها بود (تفاوت میانگین استانداردشده (SMD): 0.67؛ 95% CI؛ 0.24 تا 1.10). تاثیر درمان بر تعداد پلاکتها برای زنانی که درمان را پیشاز زایمان شروع کردند، قویتر بود (SMD: 0.80؛ 95% CI؛ 0.25 تا 1.35).
دو کارآزمایی (76 زن) دگزامتازون را با بتامتازون مقایسه کردند. هیچ شواهد بارزی از تفاوت میان گروهها در رابطه با مرگومیر پریناتال/نوزاد (RR: 0.95؛ 95% CI؛ 0.15 تا 6.17) یا مرگومیر یا عوارض شدید پریناتال/نوزاد (RR: 0.64؛ 95% CI؛ 0.27 تا 1.48) به دست نیامد. مرگ مادر و عوارض شدید مادر گزارش نشدند. در رابطه با تعداد پلاکتها، دگزامتازون نسبت به بتامتازون برتر بود (MD: 6.02؛ 95% CI؛ 1.71 تا 10.33)، چه زمانیکه درمان پیشاز تولد آغاز شد (MD: 8.10؛ 95% CI؛ 6.23 تا 9.97) و چه پساز تولد (MD: 3.70؛ 95% CI؛ 0.96 تا 6.44).
نتیجهگیریهای نویسندگان
هیچ شواهد بارزی از تاثیر کورتیکواستروئیدها بر پیامدهای بالینی واقعی وجود نداشت. افراد دریافتکننده استروئید، بهبودی قابل توجهی را در تعداد پلاکتها نشان دادند که میزان این بهبودی با دگزامتازون بیشتر از بتامتازون بود. تا به امروز شواهد کافی از فواید مصرف استروئیدها از نظر پیامدهای بالینی واقعی برای حمایت از استفاده روتین از آنها در مدیریت HELLP وجود ندارد. استفاده از کورتیکواستروئیدها ممکن است در شرایط بالینی که افزایش میزان بهبودی در تعداد پلاکتها از نظر بالینی ارزشمند تلقی میشود، توجیهپذیر باشد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.