رگزایی یا آنژیوژنز (angiogenesis) به رشد عروق خونی جدید از بستر عروقی از پیش موجود اشاره دارد. تومورها برای رشد خود به تشکیل عروق خونی جدید وابسته هستند. عواملی که مانع تشکیل عروق خونی جدید میشوند، معمولا به عنوان «درمانهای ضدرگزایی (anti-angiogenic therapies)» شناخته میشوند. آنها دسته جدیدی از داروهای طراحیشده مولکولی هستند که یکی از آنها (بواسیزوماب (bevacizumab)) در حال حاضر بهطور معمول در عملکرد بالینی استفاده میشود. دادههای حاصل از 5 کارآزمایی تصادفیسازی شده، که در مجموع شامل 3101 بیمار بودند و تاثیر بواسیزوماب را ارزیابی کردند، در حال حاضر در دسترس هستند. علاوهبر این، دادههای یک مطالعه که در مجموع شامل 1168 بیمار بود و تاثیر والاتینیب را ارزیابی کرد، منتشر شد. افزودن بواسیزوماب به شیمیدرمانی، هم بقای بدون پیشرفت بیماری را از حدود 7.1 تا 9.7 ماه، در صورت استفاده بهعنوان درمان اولیه، و هم بقای کلی را از حدود 17.7 تا 20.5 ماه پساز استفاده قبلی از شیمیدرمانی (به اصطلاح «درمان خط دوم») برای سرطان کولورکتال متاستاتیک افزایش میدهد. بااینحال، میزان تاثیر بر بقای بدون پیشرفت بیماری متغیر است و احتمالا به نوع شیمیدرمانی مرتبط با آن بستگی دارد. واتالانیب هیچ تاثیر قابل توجهی بر بقای بدون پیشرفت بیماری و بقای کلی بیمار ندارد. عوارض جانبی بواسیزوماب شامل افزایش دفعات بالا رفتن فشار خون، حوادث ترومبوآمبولی شریانی و سوراخ شدنهای روده هستند.
مطالعه چکیده کامل
مهارکنندههای آنژیوژنز (angiogenesis inhibitors) برای مسدود کردن رگزایی تومور و هدف قرار دادن سلولهای اندوتلیال عروقی توسعه یافتهاند. در حالی که برخی از آنها قبلا توسط سازمانهای نظارتی سلامت تائید شده و با موفقیت در روند مراقبت از بیمار ادغام شدهاند، بسیاری دیگر هنوز در دست بررسی بوده و ارزش بالینی این رویکرد باید مشخص شود.
اهداف
ارزیابی کارآمدی و سمیّت ناشی از درمانهای هدفمند آنتیآنژیوژنیک (anti-angiogenic)، علاوه بر شیمیدرمانی، در بیماران مبتلا به سرطان متاستاتیک کولورکتال. نقاط پایانی (endpoints) اولیه، هم عدم پیشرفت بیماری و هم بقای کلی (overall survival; OS) بودند. میزان پاسخ به درمان، سمیّت و قابلیت برداشت ثانویه تومور، نقاط پایانی ثانویه بودند. مقایسهها عبارت بودند از شیمیدرمانی خط اول در ترکیب با مهارکننده آنژیوژنز، با همان شیمیدرمانی بدون مهارکننده آنژیوژنز؛ و شیمیدرمانی خط دوم، با همان شیمیدرمانی بدون مهارکننده آنژیوژنز.
روشهای جستوجو
ما تا نوامبر 2008 در پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترلشده کاکرین، MEDLINE، همچنین مجموعه مقالات ECCO؛ ESMO و ASCO جستوجو کردیم. علاوهبر این، فهرست منابع کارآزماییها بررسی شدند، و با متخصصان این حوزه و تولیدکنندگان دارو برای کسب اطلاعات بیشتر تماس گرفته شد.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده روی داروهای هدفمند آنتیآنژیوژنز در سرطان متاستاتیک کولورکتال (metastatic colorectal cancer; MCRC).
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
گردآوری دادهها و آنالیز، طبق پروتکل منتشرشده قبلی، انجام شدند. از آنجا که دادههای فردی بیمار ارائه نشدند، برای آنالیز از دادههای تجمعی استفاده شد. آمارههای جمعبندی شده برای نقاط پایانی اولیه، نسبتهای خطر (HRs) و فواصل اطمینان 95% آنها بودند.
نتایج اصلی
در حال حاضر، کارآزماییهای خط اول واجد شرایط برای این متاآنالیز برای بواسیزوماب (bevacizumab) (5 کارآزمایی شامل 3101 بیمار) و واتالانیب (vatalanib) (1 کارآزمایی شامل 1168 بیمار) در دسترس بودند. در مقایسه شیمیدرمانی خط اول، با یا بدون بواسیزوماب، HR کلی برای PFS (0.61؛ 95% CI؛ 0.45 تا 0.83) و OS (0.81؛ 95% CI؛ 0.73 تا 0.90)، مزایای قابل توجهی را به نفع بیماران تحت درمان با بواسیزوماب تائید میکند. بااینحال، تاثیر مداخله بر PFS، ناهمگونی (heterogeneity) قابل توجهی را نشان میدهد. در یک کارآزمایی تصادفیسازی شده برای شیمیدرمانی خط دوم، با یا بدون بواسیزوماب، مزیت هم در PFS (HR: 0.61؛ 95% CI؛ 0.51 تا 0.73) و هم در OS (HR: 0.75؛ 95% CI؛ 0.63 تا 0.89) نشان داده شد. درحالیکه تفاوتها در مرگومیرهای ناشی از درمان و مرگومیر در 60 روز معنیدار نبودند، بروز بیشتر هیپرتانسیون درجه III/IV، حوادث ترومبوآمبولی شریانی و سوراخ شدن دستگاه گوارش در بیماران تحت درمان با بواسیزوماب مشاهده شدند. برای والاتانیب، دادههای موجود در حال حاضر، مزیت غیرمعنیداری را در PFS و OS نشان دادند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
افزودن بواسیزوماب به شیمیدرمانی سرطان متاستاتیک کولورکتال، PFS و OS را در درمان خط اول و دوم افزایش میدهد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.