خیس کردن بستر هنگام شب در دوران کودکی شایع است و میتواند باعث ایجاد انگ اجتماعی، استرس و ناراحتی شود. زنگهای هشدار خواب، درمانهایی هستند که در حال حاضر به نظر میرسد در طولانیمدت بهترین عملکرد را دارند. مداخلات پیچیدهای مانند آموزش خشک نگه داشتن بستر نیز میتوانند امتحان شوند. این شامل استفاده از زنگ هشدار برای بیدار کردن کودک پساز خیس کردن بستر، وادار کردن او به رفتن مکرر به توالت و تعویض ملحفههایش نیز میشود. این مرور 18 کارآزمایی را با 1174 کودک یافت که این نوع آموزش یا درمان دیگری را دریافت کردند. اگرچه استفاده از زنگ هشدار بهتنهایی بهتر از آموزش خشک نگه داشتن بستر بهتنهایی بود، شواهدی وجود داشت که استفاده همزمان از آنها ممکن است میزان عود را پساز قطع درمان با زنگ هشدار کاهش دهد و عوارض جانبی درمان دارویی را نیز نداشته باشد. بااینحال، هم استفاده از زنگ هشدار و هم آموزش خشک نگه داشتن بستر نیاز به زمان و تلاش از سوی کودک و خانواده دارد. پژوهشهای کافی برای مقایسه مداخلات پیچیده با دیگر تکنیکها وجود نداشت.
مطالعه چکیده کامل
شبادراری (خیس کردن بستر) یک وضعیت استرسزا و مخرب اجتماعی است که حدود 15% تا 20% از کودکان پنج سال و تا 2% از بزرگسالان جوان را تحت تاثیر قرار میدهد.
اهداف
ارزیابی تاثیرات مداخلات پیچیده رفتاری و آموزشی بر مدیریت بالینی شبادراری در کودکان، و مقایسه آنها با دیگر مداخلات.
روشهای جستوجو
پایگاه ثبت کارآزماییهای تخصصی گروه بیاختیاری در کاکرین (جستوجو در 20 مارچ 2008) و فهرست منابع مقالات مرتبط را جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
تمام کارآزماییهای تصادفیسازیشده یا شبه-تصادفیسازیشده مربوط به مداخلات پیچیده رفتاری یا آموزشی برای مدیریت بالینی شبادراری در کودکان وارد شدند، بهجز مواردی که صرفا بر خیس کردن بستر هنگام روز متمرکز بودند. مداخلات مقایسهای شامل عدم درمان، روشهای رفتاری ساده و فیزیکی، زنگ هشدارها، دسموپرسین (desmopressin)، داروهای ضدافسردگی سهحلقهای و دیگر مداخلات متفرقه بودند.
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم کیفیت کارآزماییهای واجد شرایط را ارزیابی کرده، و نسبت به استخراج دادهها اقدام کردند.
نتایج اصلی
هجده کارآزمایی شامل 1174 کودک شناسایی شدند که شامل یک مداخله پیچیده یا آموزشی برای شبادراری بودند. این کارآزماییها عمدتا کوچک بودند و برخی از آنها مشکلات روششناسی (methodology) داشتند، از جمله استفاده از روش شبه-تصادفیسازیشده برای پنهانسازی تخصیص (concealment of allocation) در سه کارآزمایی و تفاوتهای پایه میان گروهها در سه کارآزمایی دیگر.
یک مداخله پیچیده (مانند آموزش خشک نگه داشتن بستر (dry bed training; DBT) یا آموزش خانگی طیف کامل (full spectrum home training; FSHT)) شامل زنگ هشدار بهتر از گروههای کنترل عدم درمان بود (برای مثال، نسبت خطر (relative risk; RR) برای شکست یا عود پساز قطع DBT برابر با 0.25 بود؛ 95% CI؛ 0.16 تا 0.39) اما شواهد کافی در مورد تاثیرات مداخلات پیچیده بهتنهایی در صورت عدم استفاده از زنگ هشدار وجود نداشت. یک مداخله پیچیده بهخودیخود، بهخوبی یک زنگ هشدار بهتنهایی یا مداخلهای که با یک هشدار تکمیل شد، نبود (مثلا RR برای شکست یا عود پساز DBT بهتنهایی در مقایسه با DBT به همراه زنگ هشدار، 2.81 بود؛ 95% CI؛ 1.80 تا 4.38). از سوی دیگر، یک مداخله پیچیده همراه با زنگ هشدار تخت در مقایسه با زنگ هشدار بهتنهایی ممکن است میزان عود را کاهش دهد (مثلا RR برای شکست یا عود پساز DBT به همراه زنگ هشدار در مقایسه با زنگ هشدار بهتنهایی 0.5 بود؛ 95% CI؛ 0.31 تا 0.80).
برای قضاوت در مورد اینکه ارائه اطلاعات آموزشی در مورد شبادراری، صرفنظر از روش ارائه، موثر بود یا خیر، شواهد کافی وجود نداشت. شواهدی وجود داشت که تماس مستقیم میان خانوادهها و درمانگران، تاثیر یک مداخله پیچیده را افزایش داده و افزایش تماس و حمایت، بستهای از مداخلات رفتاری ساده را تقویت میکند، اما این موارد فقط در کارآزماییهای تکی بررسی شدند و نتایج باید توسط کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده بیشتر، بهویژه تاثیر آن بر استفاده از منابع، تائید شوند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
اگرچه DBT و FSHT در ترکیب با زنگ هشدار بهتر از عدم درمان بودند، شواهد کافی برای حمایت از استفاده از آنها بدون زنگ هشدار وجود نداشت. یک زنگ هشدار بهتنهایی همچنین بهتر از DBT بهتنهایی بود، اما شواهدی وجود داشت که ترکیب زنگ هشدار با DBT بهتر از یک زنگ هشدار بهتنهایی بود که نشان میدهد DBT ممکن است تاثیر زنگ هشدار را افزایش دهد. همچنین شواهدی وجود داشت که تماس مستقیم با یک درمانگر ممکن است تاثیرات یک مداخله را افزایش دهد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.