استیلکولین (acetylcholine) یک انتقالدهنده عصبی است که در عملکرد حافظه نقش دارد. مهارکنندههای استیلکولین استراز، مانند دونپزیل (donepezil)، تجزیه استیلکولین را مهار میکنند و ثابت شده که برای افراد مبتلا به بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease) خفیف تا متوسط مزایایی را به همراه دارند. نقص در انتقال عصبی با واسطه استیلکولین در اختلال شناختی ناشی از بیماری عروقی مغز مطرح شده است. دو کارآزمایی تصادفیسازیشده در مقیاس بزرگ، شواهدی را از تاثیرات مفید مصرف دونپزیل در دوزهای 5 یا 10 میلیگرم در روز به مدت 24 هفته ارائه میدهند. این دارو به خوبی تحمل شد و میزان خروج بیماران از مطالعه پائین بود.
مطالعه چکیده کامل
بیماریهای عروقی، دومین علت شایع دمانس (dementia) پساز بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease) هستند. به دلیل تظاهرات بالینی متنوع و انواع مختلف بیماری شریانی، طبقهبندی بیماران مبتلا به این نوع اختلال شناختی دشوار است. در نوروپاتولوژی آلزایمر و دمانس عروقی، تا حدودی همپوشانی وجود دارد. نقص در انتقال عصبی کولینرژیک، که از ویژگیهای بیماری آلزایمر است، بهعنوان عاملی در اختلال شناختی ناشی از بیماری عروقی مغز مطرح شده است. بنابراین، مهارکنندههای کولیناستراز (cholinesterase inhibitors)، مانند دونپزیل (donepezil)، ممکن است یک درمان با مبنای منطقی باشند.
اهداف
ارزیابی اثربخشی بالینی و تحملپذیری دونپزیل بر عملکرد شناختی، برداشت کلی بالینی (clinical global impression)، فعالیتهای روزمره زندگی و عملکرد اجتماعی افراد مبتلا به اختلال شناختی عروقی.
روشهای جستوجو
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده مرتبط از طریق جستوجو در پایگاههای ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین در 7 جون 2005، و با استفاده از عبارت دونپزیل (donepezil)؛ E2020 و آریسپت (Aricept) شناسایی شدند. این پایگاه ثبت شامل رکوردهایی از تمام بانکهای اطلاعاتی اصلی مراقبت سلامت و بسیاری از بانکهای اطلاعاتی کارآزماییهای در حال انجام است. کارآزماییهای منتشرنشده از شرکت دارویی Eisai Inc درخواست شد و آنها دادههای مورد نیاز را در اختیار ما قرار دادند.
معیارهای انتخاب
همه کارآزماییهای تصادفیسازیشده، دوسو کور (double-blind)، و بدون مخدوششدگی واجد شرایط ورود بودند که دونپزیل را با دارونما (placebo) مقایسه کردند. کارآزماییهایی که از ترکیب دونپزیل با دیگر مداخلات دارویی استفاده کردند، حذف شدند.
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
هر دو نویسنده، مطالعات را براساس معیارهای ورود ارزیابی کرده و دادهها را استخراج کردند. دادهها در صورت لزوم تجمیع شده و تفاوت میانگین وزندهیشده (weighted mean differences) یا نسبت شانس پتو (Peto odds ratio) با 95% فواصل اطمینان محاسبه شدند. در جایی که امکانپذیر بود، آنالیز قصد درمان (intention-to-treat) انجام شد.
نتایج اصلی
دو کارآزمایی تصادفیسازیشده، دوسو کور، کنترلشده و با طراحی گروه موازی (parallel-group) در مقیاس بزرگ برای ورود به این مرور شناسایی شدند. در مجموع 1219 نفر با زوال شناختی خفیف تا متوسط ناشی از دمانس عروقی احتمالی یا ممکن (طبق معیارهای NINCDS/AIREN و مقیاس ایسکمی هاچینسکی (Hachinski Ischemia Scale)) وارد شدند. دونپزیل، با دوزهای 5 یا 10 میلیگرم در روز، به مدت 24 هفته با دارونما مقایسه شد. برای هر معیار پیامد، میانگین تغییر نسبت به ابتدای مطالعه در هفتههای 12 و 24، با استفاده از آنالیز آخرین مشاهده روبهجلو (last observation carried forward analysis)، محاسبه شد.
عملکرد شناختی:
گروههای مصرفکننده دونپزیل در هفتههای 12 و 24 عملکرد بهتری نسبت به گروههای دارونما در زیرمقیاس شناختی مقیاس ارزیابی بیماری آلزایمر (ADAS-Cog) نشان دادند که از اهمیت آماری قابلتوجهی برخوردار بود.
گروههای دریافتکننده دونپزیل در هفتههای 12 و 24، نمرات بهتری را نسبت به گروههای دارونما در آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (Mini-Mental State Examination; MMSE) کسب کردند که اهمیت آماری داشت.
عملکرد کلی:
مجموع نمرات در جدول رتبهبندی بالینی دمانس (CDR-SB) در هفته 24، مزیتی را با اهمیت آماری در مصرف روزانه 10 میلیگرم دونپزیل نسبت به دارونما و دوز روزانه 5 میلیگرم نشان داد.
ارزیابی طبق برداشت از تغییر مبتنی بر مصاحبه پزشک - نسخه پلاس (Clinician's Interview-Based Impression of Change-plus version; CIBIC-plus) بهبود عملکرد کلی شرکتکنندگانی را که روزانه 5 میلیگرم دونپزیل مصرف کردند در مقایسه با گروه دارونما نشان داد، اما این بهبودی در گروه دوز بالاتر مشاهده نشد.
A
فعالیتهای زندگی روزمره و رفتار اجتماعی:
در مقیاس فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره
(
Instrumental Activity of Daily Living; IADL)، هیچ تفاوتی با اهمیت آماری میان گروههای دریافتکننده دونپزیل 5 میلیگرم در روز و دارونما وجود نداشت، اما گروه دریافتکننده 10 میلیگرم دونپزیل در روز در مقایسه با گروه دارونما، از مزایایی بهرهمند شدند.
در مقیاس ارزیابی و تغییر عملکرد بیماری آلزایمر (Alzheimer's Disease Functional Assessment and Change Scale; ADFACS)، مزیتی با اهمیت آماری برای دونپزیل در مقایسه با دارونما، در هر دو دوز، مشاهده شد.
تحملپذیری و عوارض جانبی:
طیف گستردهای از عوارض جانبی در مطالعات گزارش شده و دادهها تائید کردند که دونپزیل بهخوبی تحمل شد و بیشتر عوارض جانبی گذرا بوده و با قطع دارو برطرف شدند. برخی از این عوارض، بهویژه تهوع، اسهال، بیاشتهایی و گرفتگی عضلات، در دوز 10 میلیگرم با فراوانی بیشتری مشاهده شد که این تفاوت در مقایسه با دارونما، اهمیت آماری داشت.
خروج بیماران از مطالعه:
میزان خروج بیماران از مطالعه میان گروهها مشابه بود، 84.2% (330) بیمار مطالعات را به پایان رساندند. میزان انصراف از مصرف دارو، پائین بوده و عمدتا به دلیل عوارض جانبی بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد حاصل از مطالعات موجود، از مزیت دونپزیل در بهبود عملکرد شناختی، برداشت کلی بالینی و فعالیتهای روزمره زندگی در بیمارانی که احتمالا یا امکانپذیر است که پساز 6 ماه درمان، دچار اختلال شناختی عروقی خفیف تا متوسط شوند، حمایت میکند. توسعه مطالعات برای دورههای طولانیتر به منظور اثبات اثربخشی دونپزیل در بیماران مبتلا به مراحل پیشرفته اختلال شناختی مطلوب خواهد بود. علاوهبر این، نیاز مبرمی به تدوین معیارهای تشخیصی بالینی و مقیاسهای رتبهبندی خاص برای اختلال شناختی عروقی وجود دارد.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.