تصور میشود که ارائه آموزش برای سرپرستان کودکان بیسرپرست، نگرشها و مهارتهای مراقبتی را افزایش میدهد، به سرپرستان کمک میکند تا به طور موثرتری با رفتار کودکان بیسرپرست برخورد کنند، و میزان ترک خدمت سرپرستان را کاهش دهد. اگرچه برنامههای آموزشی گسترش یافتهاند، تحقیقات کمی برای ارزیابی اثربخشی آنها انجام شده است.
این مرور تلاش کرد تا اثربخشی مداخلات آموزشی شناختی-رفتاری را تعیین کند. فقط شش کارآزمایی شامل 463 سرپرست کودکان بیسرپرست انتخاب شدند. نتایج نشان میدهند که شواهد کمی از تاثیر مداخله بر پیامدهای کودکان تحت مراقبت، سرپرستان کودکان بیسرپرست و سازمانهای حمایتی وجود دارد.
مطالعه چکیده کامل
ارائه آموزش برای سرپرستان کودکان بیسرپرست اکنون بهعنوان یک عامل مهم در موفقیت پیامد نگهداری از این کودکان تلقی میشود. از اواخر دهه 1960، برنامههای آموزشی سرپرستان کودکان بیسرپرست افزایش یافته، و تعداد کمی از برنامههای آموزشی منتشرشده و منتشرنشده بهطور سیستماتیک ارزیابی شدهاند. ظهور درمان شناختی-رفتاری (cognitive-behavioural therapy; CBT) و شواهد تحقیقاتی که اثربخشی آن را بهعنوان یک درمان رواندرمانی انتخابی برای طیف وسیعی از مشکلات عاطفی و رفتاری نشان میدهد، باعث توسعه برنامههای آموزشی مبتنی بر CBT شده است. رویکردهای CBT به آموزش مراقبتهای قیمومتی از یک قالب آموزشی «مهارتمحور» ناشی میشوند که همچنین با تغییر و/یا به چالش کشیدن افکار و باورهای ناسازگار، به دنبال شناسایی و اصلاح الگوهای فکری مشکلساز مرتبط با رفتارهای ناکارآمد است.
اهداف
ارزیابی اثربخشی مداخلات آموزش شناختی-رفتاری در بهبود پیامدهای الف) مشکلات رفتاری/رابطهای کودکان تحت سرپرستی، ب) بهزیستی (well-being) و عملکرد روانشناختی سرپرستان، ج) عملکرد خانواده فرد سرپرست، د) سازمانهای حمایتی.
روشهای جستوجو
بانکهای اطلاعاتی زیر را جستوجو کردیم: CENTRAL (کتابخانه کاکرین، شماره 3، 2006)، MEDLINE (ژانویه 1966 تا سپتامبر 2006)، EMBASE (ژانویه 1980 تا سپتامبر 2006)، CINAHL (ژانویه 1982 تا سپتامبر 2006)، PsycINFO (ژانویه 1872 تا سپتامبر 2006)، ASSIA (ژانویه 1987 تا سپتامبر 2006)، LILACS (تا سپتامبر 2006)، ERIC (ژانویه 1965 تا سپتامبر 2006)، Sociological Abstracts (ژانویه 1963 تا سپتامبر 2006) و National Research Register (2006، شماره 3). ما در مورد تحقیقات فعلی با متخصصان این حوزه تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
مطالعات تصادفیسازیشده یا شبه-تصادفیسازیشده که مداخله آموزشی مبتنی بر رفتاری یا شناختی-رفتاری (در یک محیط گروهی یا خصوصی یا هر دو) را در مقابل گروه کنترل عدم درمان یا لیست انتظار، برای والدین/سرپرستان کودکان بیسرپرست مقایسه کردند.
گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها
دو نویسنده بهطور مستقل از هم کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کرده و به استخراج دادهها پرداختند. برای کسب اطلاعات بیشتر، با نویسندگان مطالعه تماس گرفتیم.
نتایج اصلی
شش کارآزمایی شامل 463 سرپرست کودکان بیسرپرست انتخاب شدند. به نظر میرسد مداخلات آموزشی رفتاری و شناختی-رفتاری که تا به امروز ارزیابی شدهاند، تاثیر بسیار کمی بر پیامدهای مربوط به کودکان تحت مراقبت دارند، که در رابطه با عملکرد روانشناختی، میزان مشکلات رفتاری و عملکرد بین فردی ارزیابی شدند. نتایج مربوط به پیامدهای سرپرستان کودکان بیسرپرست نیز هیچ شواهدی را از اثربخشی مداخله در سنجش مهارتهای مدیریت رفتاری، نگرشها و عملکرد روانی نشان نمیدهند. آنالیزهای مربوط به پیامدهای سازمانهای حمایتی، هیچ نتیجه معناداری را نشان ندادند. بااینحال، در تفسیر این یافتهها احتیاط لازم است زیرا فواصل اطمینان آنها گسترده است.
نتیجهگیریهای نویسندگان
در حال حاضر شواهد کمی در مورد اثربخشی مداخله آموزشی رفتاری یا شناختی-رفتاری برای سرپرستان وجود دارد. نیاز به انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه احساس میشود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.