دمانس عروقی (vascular dementia) (یعنی دمانس ناشی از بیماری عروق خونی و مختل شدن خونرسانی به مغز) یکی از شایعترین انواع دمانس محسوب میشود. این نوع دمانس، دمانس ناشی از سکته مغزی را نیز در بر میگیرد. دمانس عروقی میتواند بهتنهایی یا همراه با دیگر انواع شایع دمانس، مانند بیماری آلزایمر، بروز کند. گاهی بیماری عروقی میتواند با مشکلات شناختی بروز کند که شدت آن کمتر از دمانس است. افراد مبتلا به دمانس عروقی ممکن است بدون از دست دادن بخش عمدهای از حافظه، دچار اختلال شناختی قابل توجهی شوند. اصطلاح اختلال شناختی عروقی (vascular cognitive impairment; VCI) به دلیل طیف وسیعی از راههای متفاوتی که افراد تحت تاثیر قرار میگیرند، مفید است. ریواستیگمین (rivastigmine) دارویی است که بهطور گستردهای در بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease; AD) مورد استفاده قرار میگیرد. این دارو با پیشگیری از تجزیه استیلکولین (acetylcholine)، که یک انتقالدهنده عصبی (مولکول پیامرسان) است، عمل میکند. همچنین سطوح استیلکولین در VCI، همانند AD کاهش مییابد، بنابراین ممکن است به افراد مبتلا به VCI نیز کمک کند. پژوهشگران به جستوجوی تمام کارآزماییهایی پرداختند که تاثیر استفاده از ریواستیگمین را با دارونما (placebo) در افراد مبتلا به VCI مقایسه کرده، و سه مورد را شناسایی کردند. فقط یکی از این موارد، نتایج قابل توجهی را نشان داد، و آن هم مزایایی را برای افراد مبتلا به VCI که ریواستیگمین مصرف کردند، نشان داد. بااینحال، تهوع و استفراغ از عوارض جانبی شایع مصرف این دارو بود. بنابراین، مشخص نیست ریواستیگمین تا چه حد برای افراد مبتلا به VCI مفید است.
از دادههای کارآزمایی حاصل از سه مطالعه، شواهدی مبنی بر مزیت ریواستیگمین در مدیریت VCI بهدست آمد. بااینحال، این نتیجهگیری بر پایه یک مطالعه بزرگ استوار است. ریواستیگمین میتواند عوارض جانبی ایجاد کند که در نسبت قابل توجهی از بیماران منجر به قطع دارو میشود.
دمانس عروقی (vascular dementia) دومین نوع شایع دمانس پساز بیماری آلزایمر است. ترکیبی از دمانس عروقی و بیماری آلزایمر، بهخصوص در بیماران مسنتر، شایع بوده و تحت عنوان دمانس مختلط (mixed dementia) شناخته میشود. طبقهبندی دمانس عروقی بهطور کلی از سه فرایند بالینی-پاتولوژی پیروی میکند: دمانس مولتیانفارکت (multi-infarct dementia)، دمانس تکانفارکت استراتژیک (single strategic infarct dementia) و دمانس زیرقشری (subcortical dementia). همه بیماران لزوما معیارهای سختگیرانهای برای تشخیص دمانس ندارند و ممکن است بدون از دست دادن حافظه، دچار اختلال قابل توجهی از نظر شناختی شوند، و اصطلاح اختلال شناختی عروقی (vascular cognitive impairment; VCI) مفیدتر است. در حال حاضر، هیچ درمان استاندارد و ثابتشدهای برای VCI وجود ندارد. کاهش فعالیت استیلکولین (acetylcholine) و استیلترانسفراز (acetyltransferase) هم در بیماری آلزایمر و هم در VCI شایع است، و این احتمال را نیز افزایش میدهد که استفاده از مهارکنندههای کولیناستراز (cholinesterase inhibitors) مانند ریواستیگمین (rivastigmine) که در مدیریت بیماری آلزایمر مفید هستند، برای VCI نیز مفید باشند.
ارزیابی کارآمدی ریواستیگمین در مقایسه با دارونما (placebo) در درمان افراد مبتلا به اختلال شناختی عروقی (VCI)، دمانس عروقی یا دمانس مختلط.
پایگاه ALOIS (پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین) را تا 12 فوریه سال 2013 و با استفاده از اصطلاحات زیر جستوجو کردیم: ریواستیگمین، اگزلون (exelon)؛ «SDZ ENA 713». ALOIS شامل رکوردهایی از کارآزماییهای بالینی شناساییشده از جستوجوهای ماهیانه در تعدادی از بانکهای اطلاعاتی اصلی در حوزه مراقبت سلامت ( کتابخانه کاکرین (Cochrane Library) ؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ CINAHL؛ PsycINFO؛ LILACS)، چندین پایگاه ثبت کارآزمایی و منابع علمی خاکستری (grey literature) است.
همه کارآزماییهای تصادفیسازی شده و دوسو کور (double-blind) و بدون مخدوششدگی که تاثیر استفاده از ریواستیگمین را با دارونما در درمان افراد مبتلا به VCI، دمانس عروقی یا دمانس مختلط مقایسه کردند، واجد شرایط ورود به این مرور بودند.
دو داور بهطور مستقل از هم دادهها را استخراج و ارزیابی کردند و پساز بحث و گفتوگو به توافق دست یافتند. آنها به نتایج مربوط به عوارض جانبی اشاره کردند.
سه کارآزمایی، در مجموع با 800 شرکتکننده، برای ورود به این مرور شناسایی شدند. شرکتکنندگان در یک کارآزمایی دمانس نداشتند، در حالی که دو مطالعه دیگر شامل شرکتکنندگان مبتلا به دمانس با شدتهای متفاوت بودند. دوز ریواستیگمین در هر مطالعه متفاوت بود. با توجه به تفاوتهای موجود میان مطالعات، هیچ تلاشی برای تجمیع نتایج آنها صورت نگرفت.
یک کارآزمایی شامل 40 شرکتکننده مبتلا به دمانس عروقی زیرقشری (محدوده سنی 40 تا 90 سال) با میانگین نمره آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (mini-mental state examination; MMSE) برابر با 13.0 و 13.4، به ترتیب، در بازوهای ریواستیگمین و دارونما بود. درمان طی 26 هفته به 3 میلیگرم ریواستیگمین دوبار در روز، یا دارونما محدود شد. هیچ تفاوت معنیداری در هیچیک از معیارهای پیامد مرتبط با شناخت، نشانههای عصبیروانی (neuropsychiatric)، عملکرد یا رتبهبندی جهانی، یا در تعداد موارد خروج از مطالعه پیشاز پایان درمان یافت نشد.
کارآزمایی دیگر شامل 710 شرکتکننده مبتلا به دمانس عروقی، از جمله اشکال زیرقشری و قشری (محدوده سنی 50 تا 85 سال) بود. در طول 24 هفته، میانگین دوز ریواستیگمین به 9.4 میلیگرم/روز در مقایسه با دارونما رسید. MMSE در ابتدای مطالعه برای هر دو گروه یکسان و برابر با 19.1 بود. در هفته 24، درمان با ریواستیگمین مزیتی را با اهمیت آماری در پاسخ شناختی نشان داد (اما نه در برداشت کلی از تغییر یا معیارهای غیرشناختی) (تغییر نمره MMSE نسبت به ابتدای مطالعه: MD: 0.6؛ 95% CI؛ 0.11 تا 1.09؛ P value: 0.02؛ تغییر در مقیاس ارزیابی دمانس عروقی (Vascular Dementia Assessment Scale; VaDAS) نسبت به ابتدای مطالعه: MD: -1.3؛ 95% CI؛ 2.62- تا 0.02؛ P value: 0.05). در شرکتکنندگانی که بهصورت تصادفیسازی شده به ریواستیگمین تخصیص یافتند، نرخ بروز استفراغ، تهوع، اسهال و بیاشتهایی، همچنین موارد انصراف از درمان در مقایسه با شرکتکنندگان گروه دارونما بهطور قابل توجهی بالاتر بود (انصراف از درمان با ریواستیگمین: 90/365، دارونما: 48/345؛ OR: 2.02؛ 95% CI؛ 1.38 تا 2.98) (انصراف از درمان به دلیل بروز یک عارضه جانبی ناشی از ریواستیگمین: 49/365، دارونما: 19/345؛ OR: 2.66؛ 95% CI؛ 1.53 تا 4.62؛ P value: 0.0005).
مطالعه سوم شامل 50 شرکتکننده (محدوده سنی 48 تا 84 سال) بود که میانگین نمرات MMSE آنها در بازوهای ریواستیگمین و دارونما، به ترتیب، برابر با 23.7 و 23.9 گزارش شد. در یک دوره 24 هفتهای، به شرکتکنندگانی که به دنبال سکته مغزی ایسکمیک، مبتلا به اختلال شناختی بدون دمانس (cognitive impairment but no dementia; CIND) تشخیص داده شدند، حداکثر 4.5 میلیگرم ریواستیگمین دوبار در روز یا دارونما داده شد. در بررسی تواناییهای عصبیشناختی، عملکرد، نشانههای عصبیروانی و عملکرد کلی، معیارهای پیامد اولیه و ثانویه هیچ تفاوتی را با اهمیت آماری نشان ندادند. یک شرکتکننده در گروه ریواستیگمین و دو شرکتکننده در گروه دارونما، داروی خود را به دلیل یک عارضه جانبی قطع کردند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.