مرالژی پاراستتیکا (meralgia paraesthetica) یک وضعیت بالینی شایع است که در اثر آسیب به عصب پوستی جانبی ران ایجاد شده و منجر به درد، بیحسی و گزگز در قسمت جلویی و بیرونی ران میشود. تشخیص بالینی آن آسان است. اگرچه این بیماری تهدیدکننده زندگی نیست، میتواند ناراحتی زیادی را برای فرد مبتلا ایجاد کند. تعدادی از مداخلات بهطور رایج مورد استفاده قرار میگیرند و ما خواستیم شواهد موجود در متون علمی را در رابطه با کارآمدی آنها بررسی کنیم. هیچ موردی را از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (randomised controlled trials; RCTs) در مرور اولیه یا پساز بهروز کردن جستوجوها در سالهای 2010 و 2012، نیافتیم. تزریق موضعی کورتیکواستروئید و عملهای جراحی در مطالعات مشاهدهای، درمانهای موثری بودند. بااینحال، یک مطالعه مشاهدهای واحد نیز نشان داد که مرالژی پاراستتیکا در اکثر موارد بهصورت خودبهخودی بهبود مییابد. انجام RCTهایی در مورد درمانهای مرالژی پاراستتیکا مورد نیاز است.
در غیاب هرگونه RCT یا شبه-RCT منتشرشده، پایه شواهد عینی برای انتخابهای درمانی در مرالژی پاراستتیکا ضعیف است. مطالعات مشاهدهای با کیفیت بالا، میزان بهبودی مشابه و بالایی را برای مرالژی پاراستتیکا پساز تزریق موضعی کورتیکواستروئید و مداخلات جراحی (رفع فشار عصب یا نورکتومی) گزارش میکنند. بااینحال، در یک مطالعه تاریخ طبیعی واحد، پیامد مشابه بدون هیچ مداخلهای گزارش شده است.
مرالژی پاراستتیکا (meralgia paraesthetica) یک سندرم بالینی است که برای آن تعدادی از درمانها، از جمله اقدامات محافظهکارانه، تزریق کورتیکواستروئید همراه با بیحسی موضعی و جراحی، بهطور مشترک استفاده میشوند. هدف ما بررسی شواهد مربوط به کارآمدی نسبی این مداخلات بود. این مرور برای اولینبار در سال 2008 منتشر شد. جستوجوها در سالهای 2010 و 2012 بهروز شدند.
ارزیابی کارآمدی نسبی درمانهای شایع مورد استفاده برای مرالژی پاراستتیکا.
برای یافتن مطالعات تصادفیسازی و کنترلشده، پایگاه ثبت تخصصی گروه بیماریهای عصبیعضلانی در کاکرین (1 اکتبر 2012)؛ CENTRAL (سال 2012، شماره 9 در کتابخانه کاکرین )، MEDLINE (ژانویه 1966 تا اکتبر 2012)؛ EMBASE (ژانویه 1980 تا اکتبر 2012)؛ و CINAHL Plus (ژانویه 1937 تا اکتبر 2012) را جستوجو کردیم. مطالعات تصادفیسازی نشده از طریق جستوجو در پایگاههای MEDLINE (ژانویه 1966 تا اکتبر 2012) و EMBASE (ژانویه 1980 تا اکتبر 2012) شناسایی شدند. فهرست منابع این مطالعات را نیز بررسی کردیم.
ما نتوانستیم هیچ موردی را از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (randomised controlled trials; RCTs) یا شبه-RCTها شناسایی کنیم. بنابراین، به دنبال مطالعات مشاهدهای با کیفیت بالا بودیم که معیارهای زیر را داشته باشند:
(1) حداقل پنج مورد ابتلا به مرالژی پاراستتیکا.
(2) پیگیری حداقل سه ماه پساز مداخله (در صورت وجود).
(3) حداقل 80% از موارد پیگیری شدند.
سه نویسنده بهطور مستقل از هم دادههای مرتبط را از هر مطالعهای که معیارهای انتخاب را داشت، استخراج کرده و به فرم استخراج دادهها منتقل کردند.
هیچ RCT یا شبه-RCT را در مرور اولیه یا نسخههای بهروز شده در سالهای 20011 و 2012 پیدا نکردیم. در مطالعات مشاهدهای با کیفیت بالا، درمان قطعی یا بهبودی شرح داده شدهاند:
(1) یک مطالعه واحد، بهبودی خودبهخودی مرالژی پاراستتیکا را در 20 مورد (69%) از 29 بیمار توصیف میکند.
(2) چهار مطالعه که تزریق کورتیکواستروئید و بیحسی موضعی را ارزیابی کردند، درمان قطعی یا بهبودی را در 130 نفر (83%) از مجموع 157 بیمار نشان دادند.
(3) مشخص شد که درمانهای جراحی در 264 نفر (88%) از 300 بیمار درمانشده با رفع فشار (decompression) (نه مطالعه)؛ و 45 نفر (94%) از 48 بیمار درمانشده با نورکتومی (neurectomy) (سه مطالعه) مفید بودهاند.
(4) نود و نه نفر (97%) از 102 بیمار مبتلا به مرالژی پاراستتیکا ایاتروژنیک (iatrogenic)، بهطور کامل بهبود یافتند (سه مطالعه).
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.