کموامبولیزاسیون ترانس‌کاتتر شریانی (transcatheter arterial chemoembolisation) و به دنبال آن پرتودرمانی سه‌بعدی کانونی برای هپاتوسلولار کارسینومای اولیه (Transcatheter arterial chemoembolisation)

پیشینه

هپاتوسلولار کارسینوما، که هپاتومای بدخیم نیز نامیده می‌شود، یک سرطان اولیه کبد است. با وجود نظارت منظم که در جمعیت‌های با خطر بالا انجام می‌شود، اغلب افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینوما در یک مرحله پیشرفته تشخیص داده می‌شوند. در نتیجه، اقلیتی از افراد مبتلا به این بیماری برای رزکسیون جراحی (حذف) مناسب هستند. از آنجایی که کموامبولیزاسیون ترانس‌کاتتر شریانی (transcatheter arterial chemoembolisation; TACE)، پروسیجر برای محدود کردن تامین خون به تومور) به عنوان درمان تسکینی (تسکین نشانه‌ها و بهبود کیفیت زندگی) در افراد مبتلا به سرطان کبد غیر-قابل برداشت معرفی شده‌، یکی از شایع‌ترین اشکال مداخله است. اخیرا، تکنولوژی رادیاسیون مدرن پرتودرمانی سه‌بعدی کانونی (3‐DCRT) که پرتوهای رادیاسیون را به شکل تومور شکل می‌دهد، برای بهبود عوارض جانبی پرتودرمانی مرسوم مورد استفاده قرار گرفته است. پیش‌بینی می‌شود که ترکیب TACE و به دنبال آن 3‐DCRT می‌تواند اثر درمان را برای هپاتوسلولار کارسینوما افزایش دهد. تا به امروز، اطلاعات کمی در مورد مزایا و آسیب‌های ترکیب TACE و به دنبال آن 3‐DCRT شناخته شده، و مطالعات فعلی هنوز برای اثربخشی ترکیبی از TACE و به دنبال آن 3‐DCRT در مقایسه با TACE به‌تنهایی، بحث‌برانگیز هستتند. هدف این مرور سیستماتیک کاکرین، مقایسه مزایا و آسیب‌های TACE و به دنبال آن 3‐DCRT در مقایسه با TACE به‌تنهایی در افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه است که برای برداشت جراحی تومور مناسب نیستند.

ویژگی‌های مطالعه

نویسندگان مرور منابع علمی پزشکی را مورد جست‌وجو قرار دادند تا نقش ترکیب TACE و به دنبال آن 3‐DCRT را برای درمان هپاتوسلولار کارسینومای اولیه توضیح دهند و مزایا و آسیب‌های آنها را TACE به‌تنهایی مقایسه کنند. داده‌ها را از کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی شده (مطالعات بالینی که افراد به‌طور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار می‌گیرند) از افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه گرد‌آوری و تجزیه‌وتحلیل کردیم که می‌توانستند TACE یا 3‐DCRT را دریافت کنند. شواهد تا می 2018 به‌روز است.

نتایج کلیدی و کیفیت شواهد

این مرور شامل هشت کارآزمایی با 632 شرکت‌کننده بود. همه کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند. به نظر می‌رسد TACE و به دنبال آن 3‐DCRT نسبت به TACE در بهبود مرگ‌ومیر ناشی از هر علت و پاسخ تومور، با وجود سمیّت بالا که به صورت افزایش بیش‌تر بیلی‌روبین توتال نشان داده می‌شود (اندازه‌گیری شده توسط تست خونی تا مشخص شود که کبد تا چه اندازه خوب کار می‌کند)، برتری دارد. هیچ کارآزمایی عوارض جانبی جدی را گزارش نکرده است. یک کارآزمایی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را گزارش داد (اندازه‌گیری میزان رضایت فرد از زندگی و سلامت) اما این کارآزمایی بد تعریف شده‌ بود. یافته‌های مرور به این دلیل نامطمئن بودند که کارآزمایی‌های وارد شده ضعف‌های روش‌شناسی داشتند. برای تایید یا تکمیل یافته‌های مرور، کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی شده با کیفیت بالا مورد نیاز است.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

TACE و به دنبال آن 3‐DCRT ممکن است همراه با میزان کم‌تر مورتالیتی به هر علتی و افزایش واکنش تومور باشد، با وجود سمیّت فزاینده که با افزایش بیشتر بیلی‌روبین توتال مشخص می‌شود. یافته‌های مرور ما باید با احتیاط در نظر گرفته شوند، زیرا ضعف‌های روش‌شناسی‌ای که در کارآزمایی‌های وارد شده وجود داشتند، منجر به شواهدی با قطعیت پائین تا بسیار پائین شده‌اند. فقدان داده‌های مربوط به حوادث جانبی جدی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت مشهود بود. هم‌چنین در مورد نتایج مربوط به حوادث جانبی غیر-جدی گزارش شده بسیار نامطمئن هستیم. برای ارزیابی بیش‌تر نقش TACE و به دنبال آن 3‐DCRT برای هپاتوسلولار کارسینومای غیر-قابل برداشت، کارآزمایی‌هایی با کیفیت بالا مورد نیاز است.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

هپاتوسلولار کارسینوما (hepatocellular carcinoma) که هپاتومای بدخیم نیز نامیده می‌شود، یک بدخیمی اولیه کبد است. با وجود نظارت منظم که در جمعیت‌های با خطر بالا انجام می‌شود، اغلب افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینوما در یک مرحله پیشرفته تشخیص داده می‌شوند. در نتیجه، فقط تعداد کمی از افراد مبتلا به این بیماری، در هنگام تشخیص بیماری، برای رزکسیون جراحی مناسب هستند.

اهداف: 

مقایسه تاثیرات مفید و مضر کموامبولیزاسیون ترانس‌کاتتر شریانی (transcatheter arterial chemoembolisation; TACE) و به دنبال آن پرتودرمانی سه‌بعدی کانونی (three-dimensional conformal radiotherapy; 3‐DCRT) در برابر TACE به‌تنهایی در بزرگسالان مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه که برای رزکسیون جراحی نامناسب محسوب می‌شوند.

روش‌های جست‌وجو: 

ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده گروه هپاتوبیلیاری در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ Science Citation Index Expanded و نمايه‌نامه استنادی مقالات کنفرانس‌های علمی را تا 31 می 2018 جست‌وجو کردیم. فهرست منابع همه مطالعات وارد شده و مرورهای مرتبط را برای یافتن مطالعات مرتبط بیش‌تر بررسی کردیم.

معیارهای انتخاب: 

همه کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی شده را وارد کردیم که TACE و به دنبال آن 3‐DCRT را در برابر TACE به‌تنهایی در افراد مبتلا به هپاتوسلولار کارسینومای اولیه مقایسه کرده بودند.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

از پروسیجرهای روش‌شناسی استاندارد مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم. نتایج مدل اثر-ثابت را در غیاب ناهمگونی آماری ارائه کردیم. در غیر این صورت، ما نتایج حاصل از مدل اثرات تصادفی متاآنالیز را گزارش کردیم. خطر سوگیری (bias) کارآزمایی‌های وارد شده را با استفاده از دامنه‌های خطر سوگیری ارزیابی کردیم و نتایج مرور را در ترکیب با کیفیت روش‌شناسی کارآزمایی‌ها با استفاده از سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارائه کردیم. نتیجه‌گیری‌های اصلی ما بر اساس تجزیه‌و‌تحلیل تا سه سال پیگیری بوده ‌است.

نتایج اصلی: 

هشت کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی شده (632 شرکت‌کننده) را شناسایی کردیم که معیارهای ورود ما را داشتند. همه آنها خطر سوگیری بالایی داشتند و قطعیت شواهد پائین تا بسیار پائین بود. میانگین سنی از 16 تا 78 سال بود. نسبت مردان از 60% تا 75% و نسبت افراد با هپاتوسلولار کارسینومای اولیه مرحله III، از 22% تا 85% بود. میانه زمانی دوره پیگیری 12 ماه (2 تا 38 ماه) بود.

TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE به‌تنهایی ممکن است مورتالیتی به هر علتی را در سه سال پیگیری کاهش دهد (خطر نسبی (RR): 0.80؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.73 تا 0.88؛ 552 شرکت‌کننده؛ 7 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین). TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE به‌تنهایی ممکن است نسبت شرکت‌کنندگان بدون پاسخ تومور (پاسخ کامل همراه با پاسخ نسبی) را کاهش دهد (RR: 0.49؛ 95% CI؛ 0.39 تا 0.61؛ 632 شرکت‌کننده؛ 8 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت پائین). داده‌ها از یک کارآزمایی در مورد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، به نفع گروه TACE و به دنبال آن 3‐DCRT بود، اما داده‌های فراهم شده بد تعریف شده بودند (شواهد با قطعیت بسیار پائین). هیچ یک از کارآزمایی‌ها حوادث جانبی جدی را گزارش نکردند. نتایج در مورد حوادث جانبی غیر-جدی به قرار زیر بودند: TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE به‌تنهایی تفاوتی را در نتایج برای نسبت شرکت‌کنندگان دچار لوکوپنی (leukopenia) (RR: 1.12؛ 95% CI؛ 0.92 تا 1.34؛ 438 شرکت‌کننده؛ 5 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) و افزایش ترانس‌آمینازهای سرمی (serum transaminases) (RR: 1.67؛ 95% CI؛ 0.66 تا 4.27؛ 280 شرکت‌کننده؛ 4 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) نشان نداد. با این حال، نسبت شرکت‌کنندگان با افزایش بیلی‌روبین توتال در گروه TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE به‌تنهایی بیش‌تر بود (RR: 2.69؛ 95% CI؛ 1.34 تا 5.40؛ 172 شرکت‌کننده؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). نسبت شرکت‌کنندگان با آلفا-فیتوپروتئین (alpha-fetoprotein; AFP) سرم بدون کاهش یا عادی‌سازی، به‌طور قابل توجهی در گروه TACE و به دنبال آن 3‐DCRT، در مقایسه با TACE به‌تنهایی بیش‌تر بود، اما این داده‌ها از فقط یک کارآزمایی گرفته شده بودند (Chi² = 7.24؛ P = 0.007؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information