آب مروارید عبارت است از کدر شدن عدسی چشم که بهطور شایع به دلیل افزایش سن رخ میدهد. این وضعیت فقط با یک عمل جراحی قابل درمان است و هدف از این مرور، ارزیابی دو روش مختلف جراحی بود. اولین مورد، با نام جراحی آب مروارید با برش کوچک دستی (manual small incision cataract surgery; MSICS) شامل استفاده از ابزارهایی برای برداشتن عدسی از چشم از طریق یک برش کوچک است. دوم، فاکوامولسیفیکاسیون، شامل استفاده از یک پروب سونوگرافی با فرکانس بالا برای تکهتکه شدن عدسی است و این دستگاه قطعات عدسی را نیز از چشم خارج میکند.
ما متون علمی را در جولای 2013 جستوجو کرده و هشت کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده را شناسایی کردیم که این دو تکنیک را با هم مقایسه کردند. مطالعات شامل 1708 شرکتکننده بودند که بهطور تصادفی به MSICS یا فاکوامولسیفیکاسیون اختصاص یافتند. این مطالعات در هند، نپال و آفریقای جنوبی انجام شدند.
همه مطالعات پیامدهای حدت بینایی را که ما قصد ارزیابی آن را داشتیم، گزارش نکردند و این امر، نتیجهگیری قطعی را دشوار میکند. حدت بینایی بهتر اصلاحنشده در کوتاهمدت با فاکوامولسیفیکاسیون مشاهده شد؛ با این حال، هیچ تفاوتی در بهترین حدت بینایی تصحیحشده (یعنی پس از اصلاح با عینک) وجود نداشت. به نظر میرسد هیچ تفاوت معنیداری در مورد حدت بینایی تصحیحنشده میان دو تکنیک در شش ماه در یک کارآزمایی که در آن نقطه زمانی گزارش کرد، وجود نداشت. دادههای طولانیمدت (یک سال یا بیشتر پس از جراحی) وجود نداشتند. تعداد بسیار کمی از شرکتکنندگان دچار پیامدها یا عوارض بینایی ضعیف (مانند پارگی کپسول خلفی) ناشی از جراحی شدند. هزینه فاکوامولسیفیکاسیون فقط در یک مطالعه ثبت شد و بیش از چهار برابر هزینه MSICS بود.
در این زمینه، به نظر میرسد این دو تکنیک از نظر پیامدها و عوارض حدت بینایی مشابه هستند. با این حال برای ارزیابی بهتر این پیامدها، انجام مطالعات بیشتری با دوره پیگیری طولانیتر مورد نیاز هستند.
بر اساس این مرور، خارج کردن آب مروارید با فاکوامولسیفیکاسیون ممکن است در کوتاهمدت (تا سه ماه پس از جراحی) در مقایسه با MSICS، اما مشابه BCVA، منجر به UCVA بهتری شود. دادهای در مورد پیامد طولانیمدت بینایی وجود ندارد. این مرور در حال حاضر برای تشخیص تفاوتها در پیامدهای نادرتر، از جمله پیامد ضعیف بینایی، قدرت کافی را ندارد. با توجه به هزینه کمتر MSICS، ممکن است یک تکنیک مطلوب در جمعیت بیماران مورد بررسی در این مطالعات باشد، خصوصا جایی که انجام جراحی با حجم بالا در اولویت است. برای ارزیابی بهتر پیامدهای بینایی و عوارضی که ممکن است در طول زمان ایجاد شوند مانند کدورت کپسول خلفی، انجام مطالعات بیشتر با دوره پیگیری طولانیمدتتر مورد نیاز هستند.
آب مروارید مرتبط با سن یکی از دلایل اصلی نابینایی و عوارض بینایی در سراسر جهان است. بنابراین تعیین روش مطلوب برداشتن لنز در جراحی آب مروارید، مهم است.
مقایسه جراحی آب مروارید با برش کوچک دستی (manual small incision cataract surgery; MSICS) و تکنیکهای فاکوامولسیفیکاسیون (phacoemulsification).
ما CENTRAL (حاوی پایگاه ثبت کارآزمایی گروه چشم و بینایی در کاکرین) ( کتابخانه کاکرین 2013، شماره 6)، Ovid MEDLINE؛ Ovid MEDLINE In-Process و دیگر استنادات نمایه نشده؛ Ovid MEDLINE Daily؛ Ovid OLDMEDLINE (ژانویه 1946 تا جولای 2013)؛ EMBASE (ژانویه 1980 تا جولای 2013)، منابع علمی سلامت آمریکای لاتین و کارائیب (LILACS) (ژانویه 1982 تا جولای 2013)، نمایه استنادی چکیده مقالات کنفرانسهای علوم (CPCI-S) (ژانویه 1970 تا جولای 2013)، متا رجیستر کارآزماییهای کنترلشده ( m RCT) ( www.controlled-trials.com )، ClinicalTrials.gov ( www.clinicaltrials.gov ) و پلتفرم بینالمللی پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP) ( www.who.int/ictrp/search/en ) را جستوجو کردیم. در جستوجوهای الکترونیکی برای یافتن کارآزماییها، از هیچ محدودیتی برای زمان انتشار یا زبان نگارش مقاله استفاده نکردیم. بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی را آخرینبار در 23 جولای 2013 جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (randomised controlled trials; RCTs) را برای آب مروارید مرتبط با سن وارد کردیم که MSICS و فاکوامولسیفیکاسیون را با هم مقایسه کردند.
دو نویسنده بهطور مستقل همه مطالعات را ارزیابی کردند. ما دو پیامد اولیه را تعریف کردیم: «دید عملکردی خوب» (حدت بینایی 6/12 یا بهتر) و «پیامد بینایی ضعیف» (بهترین حدت بینایی اصلاحشده کمتر از 6/60). دادهها را در مورد این پیامدها در مقاطع زمانی سه و 12 ماه پس از جراحی جمعآوری کردیم. عوارضی نیز مانند میزان پارگی کپسول خلفی و دیگر عوارض حین و پس از جراحی ارزیابی شدند. علاوه بر این، مقرونبهصرفه بودن این دو تکنیک را بررسی کردیم. در جایی که اقتضا میکرد، دادهها را با استفاده از مدل اثرات تصادفی (random-effects model) تجمیع کردیم.
هشت کارآزمایی را در این مرور با مجموع 1708 شرکتکننده وارد کردیم. کارآزماییها در هند، نپال و آفریقای جنوبی انجام شدند. دوره پیگیری از یک روز تا شش ماه متغیر بود، اما اکثر کارآزماییها در شش تا هشت هفته پس از جراحی گزارش شدند. بهطور کلی کارآزماییها به دلیل گزارشدهی نامشخص از کورسازی و پیگیری، در معرض خطر سوگیری (bias) قرار داشتند. هیچ مطالعهای حدت بینایی را گزارش نکرد، بنابراین دادهها در مورد حدت بینایی با بهترین تصحیح (best-corrected visual acuity; BCVA) و اصلاحنشده (uncorrected visual acuity; UCVA) جمعآوری شدند. بیشتر مطالعات، حدت بینایی 6/18 یا بهتر را گزارش کردند (به جای 6/12 یا بهتر) بنابراین از این مورد به عنوان شاخص بینایی عملکردی خوب استفاده شد. هفت مطالعه (1223 شرکتکننده) BCVA برابر 6/18 یا بهتر را در شش تا هشت هفته گزارش کردند (خطر نسبی (RR) تجمعی: 0.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.98 تا 1.01) که نشاندهنده عدم تفاوت میان گروههای MSICS و فاکوامولسیفیکاسیون است. سه مطالعه (767 شرکتکننده) UCVA برابر 6/18 یا بهتر را در شش تا هشت هفته گزارش کردند، با یک RR تجمعی که نشاندهنده پیامد مطلوبتر با فاکوامولسیفیکاسیون بود (0.90؛ 95% CI؛ 0.84 تا 0.96). یک کارآزمایی (96 شرکتکننده) UCVA را در شش ماه با RR برابر با 1.07 (95% CI؛ 0.91 تا 1.26) گزارش کرد.
با توجه به BCVA کمتر از 6/60، فقط 11/1223 رویداد گزارش شدند. نسبت شانس پتو تجمعی برابر با 2.48 گزارش شد، یعنی نشاندهنده پیامد مطلوبتر با استفاده از فاکوامولسیفیکاسیون اما با فواصل اطمینان وسیع (0.74 تا 8.28) و به این معنی که ما از تاثیر واقعی مطمئن نیستیم.
تعداد عوارض گزارششده برای هر دو تکنیک نیز کم بودند. باز هم به این معنی است که مرور ما برای تشخیص تفاوت میان این دو تکنیک با توجه به این عوارض قدرت کمی دارد. یک مطالعه هزینه را گزارش کرد که استفاده از فاکوامولسیفیکاسیون بیش از چهار برابر بیشتر از MSICS بود.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.