هیچ شواهدی مبنی بر مفید بودن MPAC‌ها (PBT1 یا PBT2) در دمانس آلزایمر وجود ندارد

پروتئین آمیلوئید-بتا (amyloid-β; Aß) قویا در ایجاد دمانس آلزایمر نقش دارد، که در توده‌هایی تجمع می‌یابد و باعث آسیب و مرگ سلول‌های مغز می‌شود. این تجمع توسط مس و روی (یون‌های فلزی) در مغز تقویت می‌شود. ترکیبات تضعیف‌کننده پروتئین فلزی (MPACs) به شدت به مس و روی متصل می‌شوند (که به عنوان شلاسیون (chelation) شناخته می‌شود)، هر دو از جمع شدن Aß در کنار هم پیشگیری کرده و فرآیندهایی را که ممکن است باعث حل شدن و پاک شدن آن از سلول‌های مغز شوند، تقویت می‌کنند. بنابراین MPACها ممکن است یک درمان بالقوه برای دمانس آلزایمر باشند. دو نوع مختلف از MPAC در کارآزمایی‌های بالینی مورد استفاده قرار گرفته‌اند و با نام‌های PBT1 و PBT2 شناخته می‌شوند. کارآزمایی PBT1 در مقایسه با دارونما (placebo) (در 36 بیمار) هیچ تفاوت آماری معنی‌داری را در شناخت یا حافظه بیماران میان گروه درمان فعال و دارونما در هفته 36 نشان نداد. بنابراین نتیجه می‌گیریم که هیچ شواهدی وجود ندارد مبنی بر اینکه درمان با کلیوکینول (clioquinol) (PBT1) تاثیر قابل توجهی بر شناخت و به ویژه حافظه (که با مقیاس ADAS-Cog اندازه گیری شد) در بیماران مبتلا به دمانس آلزایمر بر جای می‌گذارد. این دارو اکنون از بازار دارویی خارج شده است. کارآزمایی PBT2 نشان داد که پس از 12 هفته درمان، بی‌خطر بود، اما هیچ تاثیر قابل ‌توجهی را بر شناخت یا حافظه نشان نداد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

شواهدی وجود ندارد مبنی بر اینکه کلیوکینول (PBT1) دارای مزایای بالینی مثبت برای بیماران مبتلا به AD است، یا اینکه دارو بی‌خطر است یا خیر. ما نگرانی‌هایی در مورد کیفیت روش‌شناسی (methodology) مطالعه داریم؛ پس از تصادفی‌سازی و انجام آنالیز‌های ثانویه نتایج طبقه‌بندی شده بر اساس شدت دمانس نسبت به پایه، عدم تعادل (شرکت‌کنندگان در گروه درمان فعال میانگین بالاتری از IQ پیش از عارضه داشتند) در گروه‌های درمان و کنترل دیده شد. کارآزمایی فاز III برنامه‌ریزی شده PBT1 کنار گذاشته شده و این ترکیب دیگر تولید نمی‌شود. کارآزمایی دوم PBT2 با دقت بیشتری انجام شد و نشان داد که پس از 12 هفته، این ترکیب در افراد مبتلا به دمانس خفیف آلزایمر، بی‌خطر و قابل تحمل به نظر می‌رسد. برای نشان دادن کارآیی شناختی این مداخله، انجام کارآزمایی‌های بزرگتر مورد نیاز است.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

دمانس آلزایمر (Alzheimer's dementia; AD) ممکن است در اثر تشکیل پلاک‌های پیری (senile plaques) خارج سلولی متشکل از بتا-آمیلوئید (beta-amyloid; Aß) ایجاد شود. مطالعات آزمایشگاهی و مدل موشی نشان داده‌اند که ترکیبات ضعیف‌کننده پروتئین فلزی (metal protein attenuating compounds; MPACs) باعث حلالیت‌پذیری و پاک‌سازی Aß می‌شوند.

اهداف: 

ارزیابی اثربخشی ترکیبات تضعیف‌کننده پروتئین فلزی (MPACs) در درمان اختلالات شناختی ناشی از دمانس آلزایمر.

روش‌های جست‌وجو: 

ما ALOIS ، پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین را تا 29 جولای سال 2010 با استفاده از اصطلاحات زیر جست‌وجو کردیم: Clioquinol OR PBT1 OR PBT2 OR "metal protein" OR MPACS OR MPAC.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده دوسو کور (double-blind) وارد شدند که در آنها درمان با MPAC برای شرکت‌کنندگان مبتلا به دمانس آلزایمر در مقایسه گروه موازی (parallel group) با دارونما (placebo) انجام شد.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

سه نویسنده مرور (RM؛ LJ؛ ELS) به‌طور مستقل از هم کیفیت کارآزمایی‌ها را مطابق با کتابچه راهنمای کاکرین برای مرورهای سیستماتیک مداخلات (Cochrane Handbook for Systematic Reviews of Interventions) ارزیابی کردند.

معیار پیامد اولیه، عملکرد شناختی بود (که با آزمون‌های روان‌سنجی (psychometric) اندازه‌گیری شد). معیارهای پیامد ثانویه مورد نظر در زمینه‌های زیر بودند: کیفیت زندگی، اجرای عملکردی (functional performance)، تاثیر بر مراقب، بیومارکرها، بی‌خطری (safety) مداخله و عوارض جانبی، و مرگ‌ومیر.

نتایج اصلی: 

دو کارآزمایی MPAC شناسایی شدند. یک کارآزمایی کلیوکینول (clioquinol) (PBT1) را با دارونما در 36 بیمار مقایسه کرد و 32 بیمار داده‌های کافی را برای آنالیز مبتنی بر پروتکل (per protocol) داشتند. هیچ تفاوت آماری معنی‌داری در شناخت (بر اساس مقیاس ارزیابی بیماری آلزایمر - شناخت (Alzheimer's Disease Assessment Scale - Cognition; ADAS-Cog)) میان گروه درمان فعال و دارونما در 36 هفته دیده نشد. تفاوت در میانگین تغییر از امتیاز پایه ADAS-Cog در بازوی کلیوکینول در مقایسه با گروه دارونما در هفته‌های 24 و 36، به ترتیب، معادل تفاوت 7.37 (فاصله اطمینان 95% (CI): 1.51 تا 13.24) و 6.36 (95% CI؛ 0.50- تا 13.23) بود. تاثیر معنی‌داری بر نشانه‌های غیرشناختی یا برداشت کلی بالینی به دست نیامد. یکی از شرکت‌کنندگان در گروه درمان فعال، دچار نشانه‌های عصبی (اختلال در حدت بینایی و دید رنگی) شد که با قطع درمان برطرف شده و احتمالا به دارو نسبت داده شدند.

در کارآزمایی دوم، یک ترکیب جانشین، PBT2، با دارونما در 78 شرکت‌کننده مبتلا به دمانس خفیف آلزایمر مقایسه شد؛ همه در آنالیز قصد درمان (intention-to-treat) گنجانده شدند. تفاوت معنی‌داری در ترکیب Neuropsychological Test Battery (NTB) یا حافظه میان دارونما و PBT2 در حداقل مربعات تغییر میانگین نمره نسبت به نمره پایه در هفته 12 وجود نداشت. با این حال، دو آزمون مولفه عملکرد اجرایی NTB نسبت به دارونما در گروه PBT2 با دوز 250 میلی‌گرم از ابتدای مطالعه تا هفته 12، بهبودی قابل ‌توجهی را نشان داد: category fluency test (2.8 کلمه؛ 95% CI؛ 0.1 تا 5.4؛ P = 0.041) و trail making part B (48.0- ثانیه؛ 95% CI؛ 83.0- تا 13.0-؛ P = 0.009). در نمره عامل اجرایی (executive factor) Z ، تفاوت در حداقل مربع میانگین نمره تغییر نسبت به پایه در هفته 12 برای PBT2 با دوز 250 میلی‌گرم در مقایسه با دارونما، 0.27 بود (0.01 تا 0.53؛ p=0.042). تاثیر قابل توجهی بر شناخت در مقیاس‌های Mini-Mental Examination (MMSE) یا ADAS-Cog دیده نشد. PBT2 عموما بی‌خطر بود و عارضه جانبی خاصی را ایجاد نکرد.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information