کورتیکواستروئیدهای کمکی در درمان پنومونی پنوموسیستیس جیرووسی (Pneumocystis jiroveci) در بیماران مبتلا به عفونت HIV

پنومونی پنوموسیستیس جیروویسی (Pneumocystis jiroveci; PCP)، که پیش از این پنومونی پنوموسیستیس کارینی (carinii) نامیده می‌شد، شایع‌ترین عفونت فرصت‌طلب میان بیماران مبتلا به HIV است. در سال 1990، بر اساس شواهد به دست آمده از پنج کارآزمایی تصادفی‌سازی شده و کنترل شده، یک گروه از متخصصان، استفاده از کورتیکواستروئیدها را برای بیماران مبتلا به HIV و PCP و هیپوکسمی قابل‌توجه (سطح پائین اکسیژن در خون) توصیه کرد.

هدف از این مرور سیستماتیک، ارزیابی تاثیرات کورتیکواستروئیدهای کمکی (اضافی) بر مورتالیتی و نیاز به دریافت ونتیلاسیون مکانیکی در بیماران مبتلا به HIV و PCP بود. برای یافتن مطالعات واجد شرایط، تا اپریل 2014 جست‌وجو کردیم. هفت مطالعه را در این مرور و شش مطالعه را در متاآنالیز (ترکیب داده‌های مطالعه) وارد کردیم.

تعداد و حجم نمونه کارآزمایی‌هایی که تجویز کورتیکواستروئیدهای کمکی را برای بیماران مبتلا به HIV و PCP بررسی کردند، اندک است (شش کارآزمایی که در متاآنالیز گنجانده شدند، شامل 242 نفر در گروه‌های مداخله و 247 نفر در گروه‌های کنترل بودند؛ کارآزمایی نوزادان شامل 47 نفر در گروه مداخله و 53 نفر در گروه کنترل بود). طول دوره پیگیری از سه تا 14 ماه متغیر بود. شواهد حاصل از این مرور از نظر مورتالیتی با کیفیت بالا بوده و برای نیاز به دریافت ونتیلاسیون مکانیکی کیفیت متوسطی داشتند که نشان‌دهنده یک تاثیر مفید از مداخله برای بیماران بزرگسال مبتلا به هیپوکسمی قابل‌توجه است. برای نوزادان (18 ماه یا کمتر) مبتلا به HIV و مشکوک به PCP، در مورد اینکه تاثیر کورتیکواستروئیدهای کمکی می‌تواند بقای آنها را بهبود بخشد یا خیر، شواهد کافی وجود ندارد (فاصله اطمینان برای تخمین تاثیر مداخله گسترده است، شامل فواید و مضرات بالینی بوده و کیفیت متوسطی دارد).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان: 

تعداد و حجم نمونه کارآزمایی‌هایی که کورتیکواستروئیدهای کمکی را در درمان بیماران مبتلا به HIV و PCP بررسی کردند، اندک است، اما شواهد حاصل از این مرور، تاثیر مفیدی را برای بیماران بزرگسال مبتلا به هیپوکسمی قابل‌توجه نشان می‌دهد. شواهد کافی در مورد تاثیر کورتیکواستروئیدهای کمکی بر بقای نوزادان وجود ندارد.

خلاصه کامل را بخوانید...
پیشینه: 

پنومونی (pneumonia) پنوموسیستیس (Pneumocystis) جیرووسی (jiroveci) (PCP) شایع‌ترین عفونت فرصت‌طلب در بیماران مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) باقی مانده است. میان بیماران مبتلا به عفونت HIV و PCP، نرخ مورتالیتی در طول عفونت اولیه 10% تا 20% است و این وضعیت، نیاز بیمار را به ونتیلاسیون مکانیکی به میزان قابل‌توجهی افزایش می‌دهد. پیشنهاد شده که افزودن کورتیکواستروئیدها به درمان استاندارد PCP می‌تواند از نیاز به ونتیلاسیون مکانیکی پیشگیری کرده و مورتالیتی را در این بیماران کاهش دهد.

اهداف: 

ارزیابی تاثیرات کورتیکواستروئیدهای کمکی بر مورتالیتی کلی و نیاز به ونتیلاسیون مکانیکی در بیماران مبتلا به HIV با PCP و هیپوکسمی قابل‌توجه (فشار نسبی اکسیژن شریانی < 70 میلی‌متر جیوه یا شیب آلوئولی-شریانی > 35 میلی‌متر جیوه در هوای اتاق).

روش‌های جست‌وجو: 

برای مرور اصلی، کتابخانه کاکرین (2004، شماره 4)، MEDLINE (ژانویه 1980 تا دسامبر 2004) و EMBASE (ژانویه 1985 تا دسامبر 2004) را بدون اعمال محدودیت در زبان نگارش مقاله جست‌وجو کردیم. فهرست منابع بررسی‌های اجمالی منتشر شده قبلی را بررسی کردیم، UptoDate نسخه 2005 و Clinical Evidence Concise (شماره 12، 2004) را جست‌وجو کردیم، با کارشناسان این حوزه تماس گرفتیم و فهرست منابع مقالات شناسایی شده را برای استنادات مقالات مرتبط دیگر جست‌وجو کردیم.

در این به‌روزرسانی، بانک‌های اطلاعاتی فوق‌الذکر را در سپتامبر 2010 و اپریل 2014 برای یافتن کارآزمایی‌های که از زمان مرور اولیه منتشر شدند، جست‌وجو کردیم. هم‌چنین کارآزمایی‌های در حال انجام را در ClinicalTrials.gov و پلتفرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت جست‌وجو کردیم. برای یافتن چکیده مقالات کنفرانس‌ها از طریق AEGIS اقدام کردیم.

معیارهای انتخاب: 

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل ‌شده که افزودن کورتیکواستروئیدها را با دارونما (placebo) یا مراقبت‌های معمول در بیماران مبتلا به HIV و PCP علاوه بر درمان پایه با تری‌متوپریم-سولفامتوکسازول (trimethoprim-sulfamethoxazole)، پنتامیدین (pentamidine) یا داپسون-تری‌متوپریم (dapsone-trimethoprim) مقایسه کرده، و داده‌های مورتالیتی را گزارش کردند. کارآزمایی‌های انجام شده را در بیماران بدون هیپوکسمی یا دارای هیپوکسمی خفیف (فشار نسبی اکسیژن شریانی > 70 میلی‌متر جیوه یا شیب آلوئولی-شریانی < 35 میلی‌متر جیوه در هوای اتاق) و کارآزمایی‌هایی را با دوره پیگیری کمتر از 30 روز، حذف کردیم.

گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها: 

دو تیم از نویسندگان مرور به‌طور مستقل از هم روش‌شناسی (methodology) را بررسی کرده و داده‌ها را از مطالعات اولیه استخراج کردند. تاثیر درمان را در سراسر مطالعات ادغام کرده و با استفاده از یک مدل اثرات تصادفی (random-effects model)، میانگین وزن‌دهی شده خطر نسبی (RR) مربوط به مورتالیتی کلی را در گروه‌های درمان و کنترل محاسبه کردیم.

در این به‌روزرسانی، از روش‌شناسی درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) برای ارزیابی کیفیت شواهد استفاده کردیم.

نتایج اصلی: 

از 2029 رکورد غربالگری شده، هفت مطالعه را در مرور و شش مطالعه را در متاآنالیز قرار دادیم. خطر سوگیری (bias) متفاوت بود: فرآیند تصادفی‌سازی و تخصیص اغلب به وضوح توصیف نشدند، پنج مورد از هفت مطالعه دوسو کور (double-blind) بودند و تقریبا هیچ داده ازدست‌رفته‌ای وجود نداشت. در مجموع، سطح کیفیت شواهد بالا بود. خطر نسبی برای مورتالیتی کلی برای کورتیکواستروئیدهای کمکی برابر با 0.56 (95% فاصله اطمینان (CI): 0.32 تا 0.98) در یک ماه و 0.59 (95% CI؛ 0.41 تا 0.85) در سه تا چهار ماه پیگیری بود. به منظور پیشگیری از بروز یک مورد مرگ‌ومیر در بزرگسالان، تعداد مورد نیاز برای درمان، نه بیمار در شرایط بدون درمان ضد رتروویروسی بسیار فعال (highly active antiretroviral therapy; HAART) موجود، و 23 بیمار با HAART در دسترس است. سه مورد از بزرگ‌ترین کارآزمایی‌‌ها، داده‌هایی را با کیفیت متوسط در مورد نیاز به ونتیلاسیون مکانیکی، با خطر نسبی 0.38 (95% CI؛ 0.20 تا 0.73) به نفع کورتیکواستروئیدهای کمکی ارائه دادند. یک مطالعه در نوزادان انجام شد، که نشان می‌دهد خطر نسبی مرگ‌ومیر در بیمارستان معادل 0.81 (95% CI؛ 0.51 تا 1.29؛ شواهد با کیفیت متوسط) است.

یادداشت‌های ترجمه: 

این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.

Tools
Information