لنگش متناوب (intermittent claudication; IC)، نشانهای است از ایسکمی اندام تحتانی که ناشی از بیماری شریان محیطی (peripheral arterial disease; PAD) است. این عارضه، بهصورت درد عضلانی (درد، گرفتگی، بیحسی یا احساس خستگی) در عضلات پا مشهود است که در طول ورزش رخ میدهد و با یک دوره کوتاه استراحت تسکین مییابد. پروستاگلاندین E1 (به اختصار PGE1) و پروستاسیکلین (PGI2)، که تحت عنوان پروستانوئیدها (prostanoids) نیز شناخته میشوند، داروهای وازواکتیو (vasoactive) هستند که در PAD برای کاهش نارسایی شریانی استفاده میشوند. هدف از انجام این مرور، بررسی تاثیرات پروستانوئیدها در بیماران مبتلا به IC بود. تعداد 18 مطالعه تصادفیسازی شده را با مجموع 2773 شرکتکننده شناسایی کردیم که از این میان، چهار مطالعه تاثیرات PGE1 را در مقایسه با دارونما (placebo) بررسی کردند. بهطور کلی، شواهدی با کیفیت بالا به اندازه کافی وجود نداشت که نشان دهد PGE1 مسافت پیادهروی را در افراد مبتلا به IC بهبود میبخشد یا خیر. همچنین، برای تعیین اینکه PGE1 موثرتر از لاوادوسین (laevadosin)، نفتیدروفوریل (naftidrofuryl) یا ال-آرژنین (L-arginine) است، با کمبود شواهد مواجه بودیم. شواهد در مورد کارآمدی پروستاسیکلین قطعی نبود. نتایج نشان میدهند که پروستاسیکلین در مقایسه با PGE1، ممکن است با افزایش وقوع عوارض جانبی از جمله سردرد، اسهال و گُرگرفتگی صورت همراه باشد.
درحالیکه نتایج برخی از مطالعات منفرد، تاثیر مفید PGE1 را نشان دادند، کیفیت این مطالعات و شواهد کلی موجود برای تعیین اینکه بیماران مبتلا به لنگش متناوب از تجویز پروستانوئیدها مزیت بالینی معنیداری کسب میکنند یا خیر، کافی نیست. برای پاسخ به این سوال، انجام کارآزماییهای تصادفیسازی شده، و دوسو کور (double blind) که به خوبی انجام شده باشند، با تعداد شرکتکنندگان کافی برای ایجاد قدرت آماری لازم، ضروری است.
بیماری شریان محیطی (peripheral arterial disease; PAD) یکی از علل شایع موربیدیتی در جمعیت عمومی است. در حالی که مطالعات متعددی کارآمدی پروستانوئیدها (prostanoids) را در مراحل III و IV در PAD اثبات کردهاند، سوال در مورد نقش پروستانوئیدها بهعنوان یک درمان جایگزین یا مکمل در بیماران مبتلا به لنگش متناوب (intermittent claudication) (PAD II) هنوز بهطور واضح پاسخ داده نشده است. این مطالعه یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که برای نخستینبار در سال 2004 منتشر شد.
تعیین تاثیرات مصرف پروستانوئیدها در بیماران مبتلا به لنگش متناوب (intermittent claudication; IC) در مرحله II طبقهبندی فونتین (Fontaine).
برای این نسخه بهروزشده، هماهنگکننده جستوجوی کارآزماییها (Trials Search Co-ordinator; TSC) در گروه بیماریهای عروق محیطی در کاکرین به جستوجو در پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییها (آخرین جستوجو در ژانویه 2013) و CENTRAL (شماره 12، سال 2012) پرداخت. بانکهای اطلاعاتی کارآزماییهای بالینی نیز برای دستیابی به جزئیات مطالعات در حال انجام یا منتشرنشده، جستوجو شدند. علاوهبر این، فهرست منابع مقالات مرتبط بررسی شدند.
کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده درباره ارزیابی اثربخشی مصرف پروستانوئیدها در مقایسه با دارونما (placebo) یا درمان جایگزین («کنترل») در افراد مبتلا به لنگش متناوب برای ورود در این مرور در نظر گرفته شدند.
دو نویسنده بهطور مستقل از هم کیفیت کارآزمایی را ارزیابی کرده و به استخراج دادهها پرداختند. پیامدهای اولیه شامل مسافت پیادهروی بدون درد (pain-free walking distance; PFWD) و حداکثر مسافت پیادهروی (maximum walking distance; MWD) بودند، که بهصورت میانگین تغییر در مسافت پیادهروی در طول دوره کارآزمایی (درصد بهبودی) و مسافت پیادهروی نهایی (یعنی مسافت پیادهروی، بر حسب متر، پساز درمان) برای گروههای پروستانوئید و کنترل ارائه شدند.
هجده کارآزمایی با مجموع 2773 بیمار در این مرور وارد شدند (16 مورد در مرور اصیل و دو مورد دیگر در این نسخه بهروز شده). از آنجایی که اکثر کارآزماییها انحراف معیار (standard deviation; SD) را برای پیامدهای اولیه PFWD و MWD گزارش نکردند، در اغلب موارد، انجام تست اهمیت آماری برای هرگونه پیشرفت در مسافت پیادهروی میان گروهها امکانپذیر نبود. کیفیت کارآزماییهای منفرد، متغیر بوده و اغلب به دلیل گزارش ناکافی اطلاعات، نامشخص بود. مقایسه میان کارآزماییها با استفاده از پروتکلهای مختلف تست تردمیل، از جمله سرعتها و گرادیانهای مختلف پیادهروی، با مشکل مواجه شد. چنین محدودیتهایی در دادهها و ناهمگونی (heterogeneity) کارآزمایی به این معنی است که ادغام و تجمیع معنیدار نتایج با متاآنالیز امکانپذیر نبود.
چهار کارآزمایی، پروستاگلاندین E1 (به اختصار PGE1) را با دارونما (placebo) مقایسه کردند؛ کارآزماییهای منفرد افزایش قابل توجهی را در مسافتهای پیادهروی با تجویز PGE1 نشان دادند و در چندین کارآزمایی، ظرفیت پیادهروی پساز پایان درمان افزایش یافت. PGE1 در مقایسه با پنتوکسیفیلین (pentoxifylline)، با PFWD و MWD نهایی بالاتری همراه بود، اما این نتایج به جای تغییر در مسافت پیادهروی نسبت به ابتدای مطالعه، براساس مسافتهای پیادهروی نهایی به دست آمدند. زمانیکه PGE1 با دیگر درمانها از جمله لاوادوسین (laevadosin)، نفتیدروفوریل (naftidrofuryl) و ال-آرژنین (L-arginine) مقایسه شد، بهبودیهایی در مسافتهای پیادهروی در طول زمان، هم برای PGE1 و هم برای درمان جایگزین مشاهده شد، اما با توجه به دادههای موجود، آنالیز آماری برای تعیین اینکه یک درمان نسبت به درمان دیگر موثرتر است یا خیر، امکانپذیر نبود.
شش مطالعه، ترکیبات مختلف پروستاسیکلینها (PGI2) را با دارونما مقایسه کردند. در یک مطالعه با استفاده از سه دوز مختلف ایلوپروست (iloprost)، به نظر میرسد PFWD و MWD بهصورت وابسته به دوز افزایش مییابند؛ ایلوپروست با سردرد، درد، تهوع و اسهال همراه بود که منجر به نرخ بالاتر قطع درمان شد. از سه مطالعهای که از سدیم براپروست (beraprost sodium) استفاده کردند، یک مطالعه بهبودی در PFWD و MWD را در مقایسه با دارونما نشان داد، در حالی که دو مطالعه هیچ مزیت قابل توجهی را نشان ندادند. سدیم براپروست با افزایش بروز عوارض جانبی مرتبط با دارو همراه بود. از میان دو مطالعه انجامشده روی تاپروستن (taprostene)، نتایج یک مطالعه بهطور خاص، به دلیل عدم تعادل در ظرفیت پیادهروی در ابتدای مطالعه، باید با احتیاط تفسیر شود.
دادههای جامع و با کیفیت بالا در مورد پیامدهایی مانند کیفیت زندگی، شاخص مچ پا-بازو (ankle brachial index)، پلتیسموگرافی انسداد وریدی (venous occlusion plethysmography) و پارامترهای همورولوژیکی (haemorrheological parameters) وجود نداشت.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.